کلمه جو
صفحه اصلی

megalopolis


معنی : شهر بسیار بزرگ، بزرگ شهر
معانی دیگر : کلان شهر، شهر بزرگ

انگلیسی به فارسی

شهر بسیار بزرگ، بزرگ شهر


megalopolis، شهر بسیار بزرگ، بزرگ شهر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an extremely large city or a large, densely populated region surrounding and including such a city.

• large city, capital city

مترادف و متضاد

شهر بسیار بزرگ (اسم)
megalopolis

بزرگ شهر (اسم)
megalopolis

جملات نمونه

1. Among the core cities in Tokyo Megalopolis, relatively distinct functional division and cooperation system has formed, which makes the global region exert the advantage of agglomeration.
[ترجمه ترگمان]در میان شهرهای مرکزی توکیو megalopolis، تقسیم کارکردی نسبتا متمایز و سیستم هم کاری تشکیل شده است که باعث می شود منطقه جهانی مزیت تراکم را اعمال کند
[ترجمه گوگل]در میان شهرهای اصلی توکیو Megalopolis، سیستم تقسیم و سیستم همکاری تقریبا متمایز شکل گرفته است که باعث می شود منطقه جهانی از مزایای شهرک سازی استفاده کند

2. It's part of a megalopolis now and extends all the way to there.
[ترجمه ترگمان]این قسمتی از a است و همه راه را تا آنجا امتداد می دهد
[ترجمه گوگل]این بخشی از یک شهر بزرگ در حال حاضر است و تمام راه را به آنجا گسترش می دهد

3. Chongqing, a megalopolis best known for its industrial might and raw capitalism—think the Chicago of China—is fondly recalling its socialist past.
[ترجمه ترگمان]چانگ کینگ، یکی از best شناخته شده برای صنعت صنعتی خود و سرمایه داری خام - فکر می کنم شیکاگو چین - با علاقه به یادآوری گذشته سوسیالیستی خود ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]چونگ کینگ، یک مگالوپولیس که برای قدرت صنعتی و سرمایه داری خام شناخته شده است، فکر می کند که شیکاگو چین، به یاد گذشته گذشته سوسیالیست خود است

4. Shanghai is a thriving and robust megalopolis.
[ترجمه ترگمان]شانگهای یک megalopolis پر رونق و پر رونق است
[ترجمه گوگل]شانگهای بزرگ پرجمعیت و قوی است

5. Clearly the ticket sales in Megalopolis are a result both of the band's increased popularity and of the advertising campaign run in Megalopolis by the Ad Lib advertising agency.
[ترجمه ترگمان]واضح است که فروش بلیط در megalopolis نتیجه محبوبیت گروه و تبلیغات تبلیغاتی تبلیغاتی در megalopolis توسط آژانس تبلیغات نمایندگی مجاز (Ad)است
[ترجمه گوگل]واضح است که فروش بلیط در Megalopolis در نتیجه افزایش محبوبیت گروه و کمپین تبلیغاتی تبلیغاتی در Megalopolis است

6. Viewed from the perspective of the urbanization process, megalopolis plays a critical role in urban system in the whole region and urban economic development.
[ترجمه ترگمان]با توجه به دیدگاه فرآیند شهرنشینی، megalopolis نقش مهمی در سیستم شهری در کل منطقه و توسعه اقتصادی شهری ایفا می کند
[ترجمه گوگل]از دیدگاه فرآیند شهرنشینی، مگالوپولیس نقش مهمی در سیستم شهری در کل منطقه و توسعه اقتصادی شهری ایفا می کند

7. Shanghai, the southeastern megalopolis with a population three times bigger than Greater London's, already has one of China's most notoriously under-used venues in its Formula One race-track.
[ترجمه ترگمان]شانگهای، جنوب شرقی megalopolis با جمعیتی در سه برابر بزرگ تر از لندن بزرگ، پیش از این یکی از مشهورترین مکان های مسابقات فرمول یک در مسابقات فرمول یک خود را دارد
[ترجمه گوگل]شانگهای، Megalopolis جنوب شرقی با جمعیت سه برابر بزرگتر از بزرگ لندن، در حال حاضر یکی از جالب ترین مناطق چین در مسابقات فرمول یک خود است

8. As growth pole of nation and region, megalopolis plays a very important role in the construction of national innovation system.
[ترجمه ترگمان]megalopolis به عنوان قطب رشد ملت و منطقه نقش بسیار مهمی در ساخت سیستم نوآوری ملی ایفا می کند
[ترجمه گوگل]به عنوان نقطه رشد کشور و منطقه، Megalopolis نقش بسیار مهمی در ساخت سیستم نوآوری ملی ایفا می کند

9. Taking megalopolis and small, medium, large cities as an example, this paper analyzes the city distribution of lattice.
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن شهرهای بزرگ، متوسط، متوسط و بزرگ به عنوان مثال، این مقاله توزیع شهر را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، با توجه به شهر بزرگ و کوچک، متوسط ​​و بزرگ، این مقاله توزیع شهر شبکه را تحلیل می کند

10. As a megalopolis in middle China, Wuhan has been stressing to absorb foreign capital.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک megalopolis در میان چین، Wuhan بر جذب سرمایه خارجی تاکید کرده است
[ترجمه گوگل]ووهان به عنوان یک شهر بزرگ در میان چین، تأکید کرده است که سرمایه خارجی را جذب کند

11. Ahh, such a warm feeling of superiority in the cultural heart of the megalopolis.
[ترجمه ترگمان]آه ه، این احساس گرم برتری در قلب فرهنگی of
[ترجمه گوگل]آه، چنین احساس گرمایی برتری در قلب فرهنگی شهر بزرگ است

12. Though urban infrastructures were constructed largely, especially in big city and Megalopolis, road resource can' t satisfy traffic volume because number of motor vehicle increases rapidly.
[ترجمه ترگمان]اگرچه زیرساخت های شهری تا حد زیادی ساخته شده اند، به خصوص در شهرهای بزرگ و megalopolis، منابع جاده ای نمی تواند حجم ترافیک را ارضا کند چون تعداد وسایل نقلیه موتوری به سرعت افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]اگر چه زیربناهای شهری به طور عمده، به ویژه در شهر بزرگ و Megalopolis ساخته شده است، منابع جاده ای نمی تواند ترافیک را برآورده کند، زیرا تعداد وسایل نقلیه موتوری به سرعت افزایش می یابد

13. This finding suggests that the large, corporate firms of Megalopolis will need to offer graduates more benefits and incentives and reduce the number of hours they must work.
[ترجمه ترگمان]این یافته حاکی از آن است که شرکت های بزرگ و بزرگ megalopolis باید به فارغ التحصیلان مزایای و انگیزه بیشتری بدهند و تعداد ساعاتی که باید کار کنند را کاهش دهند
[ترجمه گوگل]این یافته نشان می دهد که شرکت های بزرگی از Megalopolis نیاز به ارائه فارغ التحصیلان بیشتر مزایا و انگیزه ها و کاهش تعداد ساعت هایی که باید کار کنند

14. Even the weight of the skyscrapers contributes to the progressive engulfing of Bangkok. The soils descend from 5 to 3 cm each year, and a big part of the megalopolis is already under sea level.
[ترجمه ترگمان]حتی وزن آسمان خراش ها به غرق شدن تدریجی بانگوک کمک می کند هر سال خاک از ۵ تا ۳ سانتیمتر پایین می آید و بخش بزرگی از the در حال حاضر در سطح دریا قرار دارد
[ترجمه گوگل]حتی وزن آسمان خراش ها موجب تسریع پیشرفت در بانکوک می شود هر ساله زمین ها از 5 تا 3 سانتیمتر فرود می آیند و قسمت بزرگی از نیمه مرطوب در زیر سطح دریا قرار دارد

15. Thus, in order to ensure that the band's success in Megalopolis is repeated across the country, the band should hire Ad Lib to duplicate the Megalopolis ad campaign on a nationwide scale.
[ترجمه ترگمان]بنابراین برای اطمینان از اینکه موفقیت گروه در megalopolis در سراسر کشور تکرار شده است، گروه باید نمایندگی مجاز (Ad)را برای تکثیر کمپین تبلیغاتی megalopolis در سطح ملی استخدام کند
[ترجمه گوگل]بنابراین، برای اطمینان از موفقیت گروه در Megalopolis در سراسر کشور تکرار می شود، گروه باید Ad Lib را استخدام کند تا کمپین تبلیغاتی Megalopolis را در مقیاس ملی تکرار کند


کلمات دیگر: