کلمه جو
صفحه اصلی

meddler


معنی : فضول، مداخله گر
معانی دیگر : آدم فضول

انگلیسی به فارسی

مددکار، فضول، مداخله گر


انگلیسی به انگلیسی

• one who meddles, one who interferes in other people's business

مترادف و متضاد

فضول (اسم)
bur, pragmatic, blab, voyeur, pry, nosy, prier, intruder, blabber, busybody, tamperer, meddler, obtruder

مداخله گر (اسم)
pryer, meddler

جملات نمونه

1. They view activists as little more than meddlers.
[ترجمه ترگمان]آن ها فعالان را کمی بیشتر از meddlers می بینند
[ترجمه گوگل]آنها فعالان را کمی بیشتر از مدافعان مشاهده می کنند

2. A clumsy repairer or worker; a meddler.
[ترجمه ترگمان]یه آدم بی دست و پا و یا کارگر
[ترجمه گوگل]تعمیرکار دست و پا گیر یا کارگر؛ یک مددکار

3. A malicious meddler who tries to discover sensitive information by poking around.
[ترجمه ترگمان]یک meddler بد ذات که سعی می کند اطلاعات حساس را با سرک کشیدن به اطراف کشف کند
[ترجمه گوگل]یک مزدور بدخواه که سعی در کشف اطلاعات حساس در اطراف دارد

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

5. But Mr Brown, an arch meddler, is wrong to suggest that the government can or should make it all better.
[ترجمه ترگمان]اما آقای براون، یک meddler قدیمی، در اشتباه است که پیشنهاد کند که دولت می تواند این کار را بهتر انجام دهد
[ترجمه گوگل]اما آقای براون، مدافع قحطی، اشتباه است که نشان دهد که دولت می تواند یا باید همه چیز را بهتر کند

6. You are Holmes, the meddler .
[ترجمه ترگمان]تو هلمز هستی و دخالت می کنی
[ترجمه گوگل]شما هولمز هستید، مددکار

7. Gwyneth Paltrow goes the Jane Austen route in this tale of a meddler in the romantic lives of others.
[ترجمه ترگمان]گوینت پالترو (جین آستین)در این داستان زندگی عاشقانه ای برای دیگران دارد
[ترجمه گوگل]Gwyneth Paltrow مسیر جین آستن را در این داستان از یک مددکار در زندگی عاشقانه دیگران می گذراند

8. If you suffer, it should not be as a murderer or thief or any other kind of criminal, or even as a meddler.
[ترجمه ترگمان]اگر تو رنج بکشی، نباید به عنوان یک قاتل یا هر نوع جنایتکار، یا حتی به عنوان یک meddler
[ترجمه گوگل]اگر شما رنج می برید، نباید به عنوان یک قاتل یا دزد یا هر نوع جنایتکار یا حتی یک مددکار باشید

9. I know you, you scoundrel! I have heard of you before. You are Holmes, the meddler.
[ترجمه ترگمان]من تو را می شناسم، بی شرف! قبلا هم راجع به شما شنیده ام تو هلمز هستی و دخالت می کنی
[ترجمه گوگل]من شما را میشناسم من قبل از شما شنیده ام شما هولمز هستید، مددکار

10. Afghanistan should be the very last place where we are a land-based meddler, caught up in internal Islamic conflict, helping the strategic ambitions of the Chinese and others.
[ترجمه ترگمان]افغانستان باید آخرین جایی باشد که در آن یک meddler مستقر در زمین هستیم که در درگیری های داخلی اسلامی گرفتار شده و به جاه طلبی های راهبردی چینی ها و دیگران کمک می کند
[ترجمه گوگل]افغانستان باید آخرین مکان باشد که در آن ما یک مدافع زمین داریم که در درگیری های داخلی اسلامی قرار دارد و به اهداف استراتژیک چین و دیگران کمک می کند

11. The anger of a good man lasts an instant, that of a meddler two hours, that of a base man a day and a night, that of a great sinner until death.
[ترجمه ترگمان]خشم یک مرد خوب یک لحظه می تواند دوام بیاورد، تا یک ساعت و یک شب و یک شب و یک شب و یک شب و یک گناهکار بزرگ تا حد مرگ
[ترجمه گوگل]خشم یک مرد خوب، یک لحظه، یک روز دو ساعته مددکار، یک مرد پایه یک روز و یک شب، یک گناهکار بزرگ تا مرگ است


کلمات دیگر: