1. The favourite soon outdistanced the other horses in the race.
[ترجمه ترگمان]به زودی مورد علاقه اسب های دیگر در مسابقه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]مورد علاقه به زودی از اسب های دیگر در مسابقه خارج شده است
2. Lewis quickly outdistanced the other runners.
[ترجمه ترگمان]لوییس به سرعت به بقیه دوندگان ضربه زد
[ترجمه گوگل]لوئیس به سرعت دایناسورهای دیگر را از بین برد
3. His wife has outdistanced him in her career.
[ترجمه ترگمان] زنش اونو تو کارش گرفته
[ترجمه گوگل]همسر او او را در کار خود دور از او کرده است
4. It didn't matter that Ingrid had outdistanced them as a movie star.
[ترجمه ترگمان]اهمیتی نداشت که اینگرید آن ها را به عنوان ستاره سینما دیده بود
[ترجمه گوگل]مهم نیست که Ingrid آنها را به عنوان یک ستاره سینمایی از بین برد
5. The company outdistance their nearest business competitors by a long way.
[ترجمه ترگمان]این شرکت نزدیک ترین رقبای تجاری خود را به یک راه طولانی سوق می دهد
[ترجمه گوگل]این کمپانی از راه دور با نزدیکترین رقبای تجاری خود فاصله می گیرد
6. I pushed the pedal again, and we easily outdistanced the walking fireball.
[ترجمه ترگمان]من دوباره پدال گاز را فشار دادم، و به راحتی از انفجار گلوله انفجاری لذت بردیم
[ترجمه گوگل]من دوباره پدال را تحت فشار قرار دادیم و ما به راحتی از آن استفاده کردیم
7. The achievements out-distance the errors.
[ترجمه ترگمان]دستاوردها در فاصله دور خطاها را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]دستاوردهای از راه دور اشتباهات
8. Turner easily outdistanced the other competitors.
[ترجمه ترگمان]ترنر به سادگی از رقبای دیگر استفاده می کند
[ترجمه گوگل]ترنر به راحتی رقبای دیگر را از بین برد
9. As agile amplification abides to outdistance appeal, carriers are abacus to bottleneck botherations at some Chinese airports.
[ترجمه ترگمان]همان طور که تقویت چابک از جاذبه outdistance تبعیت می کند، حامل ها به bottleneck to در برخی از فرودگاه های چین استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]حمل و نقل به عنوان تقویت چابکی به درخواست تجدید نظر در خارج از محدوده، در برخی از فرودگاههای چینی حادث می شود
10. One risk is that the economic recovery could outdistance almost everyone's expectations.
[ترجمه ترگمان]یک ریسک این است که بهبود اقتصادی می تواند انتظارات تقریبا همه را برآورده کند
[ترجمه گوگل]یک ریسک این است که بهبود اقتصادی می تواند تقریبا همه انتظارات را از دست بدهد
11. But bets against the dollar could sour fast. One risk is that the economic recovery could outdistance almost everyone's expectations.
[ترجمه ترگمان]اما شرط بندی بر علیه دلار می تواند تند باشد یک ریسک این است که بهبود اقتصادی می تواند انتظارات تقریبا همه را برآورده کند
[ترجمه گوگل]اما شرط بر علیه دلار می تواند سریع تر شود یک ریسک این است که بهبود اقتصادی می تواند تقریبا همه انتظارات را از دست بدهد
12. The Top Words of the Decade were Global Warming, 9/ and Obama outdistance Bailout, Evacuee, and Derivative; Google, Surge, Chinglish, and Tsunami followed.
[ترجمه ترگمان]کلمات برتر دهه گرم شدن جهانی، ۹ \/ و اوباما outdistance Bailout، Evacuee و مشتق، گوگل، Surge، Chinglish و سونامی پس از آن بودند
[ترجمه گوگل]واژه های برتر دهه گرم گرم شدن جهانی، 9 / و کمک مالی اوباما، تهویه، Evicuee و Derivative بود؛ Google، Surge، Chinglish، و سونامی به دنبال
13. We have allowed the means by which we live to outdistance the ends for which we live.
[ترجمه ترگمان]به این معنی است که ما در این راه به این وسیله زندگی می کنیم که بر آن غلبه کنیم و پایان آن را به پایان برسانیم
[ترجمه گوگل]ما به وسیله ای که ما در آن زندگی می کنیم، دور از دسترس ماست
14. Our problem today is that we have allowed the internal to become lost in the external. We have allowed the means by which we live to outdistance the ends for which we live.
[ترجمه ترگمان]مشکل ما امروزه این است که به داخلی اجازه داده ایم که در محیط خارجی گم شود ما به وسایلی که زندگی می کنیم و پایان آن زندگی می کنیم اجازه داده ایم
[ترجمه گوگل]مشکل ما امروز این است که ما اجازه داده ایم که در خارج از بین برود ما به وسیله ای که ما در آن زندگی می کنیم، دور از دسترس ماست