کلمه جو
صفحه اصلی

pegasus


معنی : اسب بالدار، ذوالجناح
معانی دیگر : (اسطوره ی یونان) اسب بالدار، پگاسوس، افسانه یونان اسب بالدار

انگلیسی به فارسی

(افسانه یونان) اسب بالدار، ذوالجناح


انگلیسی به انگلیسی

• legendary horse with wings, flying horse (greek mythology); constellation in the northern hemisphere near andromeda and pisces

اسم ( noun )
(1) تعریف: in Greek mythology, a winged horse that was created from the blood of Medusa when she was killed.

(2) تعریف: an autumn constellation in the northern sky, located between Aquarius and Andromeda, with which it shares the bright triple star Alpheratz.

مترادف و متضاد

اسب بالدار (اسم)
pegasus

ذوالجناح (اسم)
pegasus

جملات نمونه

1. Jenks trying to coax Ruess' donkey, Pegasus, on to the back of a pickup truck.
[ترجمه ترگمان]جن کس جن کس سعی می کرد الاغ Ruess، Pegasus را پشت یک کامیون کوچک سوار کند
[ترجمه گوگل]جنکس تلاش می کند که کوسه روئس، پگاسوس را به عقب یک کامیون وانت منتقل کند

2. I would like to say that Pegasus Farm was of vital strategic value to the war effort, but I can not.
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم بگویم که اسب Pegasus یک ارزش استراتژیک حیاتی برای تلاش جنگ است، اما من نمی توانم
[ترجمه گوگل]من می خواهم بگویم که مزرعه Pegasus ارزش استراتژیک حیاتی برای تلاش های جنگ بود، اما من نمی توانم

3. Pegasus found shelter in the heavenly stalls of Olympus where the steeds of Zeus were cared for.
[ترجمه ترگمان]Pegasus در the بهشتی که اسب های زئوس به آن توجه داشتند، پناهگاهی پیدا کرد
[ترجمه گوگل]Pegasus در پناهگاه های آسمانی المپیک که در آن زائران زئوس مراقبت می کردند پناهگاه پیدا کردند

4. Kettering-based computer consultants Pegasus nose-dived 42p to 86p after a boardroom shake-out.
[ترجمه ترگمان]مشاوران کامپیوتری Kettering، Pegasus، پس از یک جلسه هییت مدیره در ۴۲ صفحه بعد از ظهر به طول ۴۲ صفحه رسید
[ترجمه گوگل]مشاوران کامپیوتر مبتنی بر Kettering Pegasus از 42 پین تا 86 پشته پس از یک جلسه هیئت مدیره، از بین رفته است

5. Bolstering the deal with 13 new Pegasus power packs pushed the shares up 5p to 114p.
[ترجمه ترگمان]تقویت معامله با ۱۳ بار اسب Pegasus جدید، سهام را از ۵ P به ۱۱۴ P فشار داد
[ترجمه گوگل]تقویت معامله با 13 پکیج جدید Pegasus قدرت سهام را 5 تا 114 پوند افزایش داد

6. But for Bellerophon riding pegasus there was no need to come anywhere near the flaming monster.
[ترجمه ترگمان]اما برای bellerophon riding، نیازی نبود که نزدیک هیولای شعله ور بیاید
[ترجمه گوگل]اما برای Bellerophon سوار پگاسوس هیچ نیازی به نزدیک شدن به هیولای شعله ور نبود

7. The winged steed Pegasus, after skimming the air all day, went every night to a comfortable stable in Corinth.
[ترجمه ترگمان]اسب بالدار Pegasus، پس از آن که تمام روز هوا را ورق می زد، هر شب به یک اصطبل راحت در کور نت می رفت
[ترجمه گوگل]پگاسوس، صخره ای بالدار، پس از پاکسازی هوا در تمام روز، هر شب به یک پایدار راحت در Corinth رفت

8. Pegasus, the winged horse, has always been equated with artistic inspiration.
[ترجمه ترگمان]Pegasus، اسب بالدار، همیشه با الهام هنری برابر دانسته می شود
[ترجمه گوگل]Pegasus، اسب بالدار، همواره با الهام هنری معادل است

9. As Pegasus fought clear, I smelled smoke and felt a glancing blow which whirled me backwards and away.
[ترجمه ترگمان]وقتی Pegasus روشن شد، بوی دود به مشامم رسید و یک ضربه زننده که مرا به عقب و عقب راند، حس کردم
[ترجمه گوگل]همانطور که Pegasus مبارزه کرد روشن، من بوی دود شد و احساس ضربه ای که من را به عقب و دور چرخید

10. Access - Pegasus and its facilities are fully accessible for people who use wheelchairs.
[ترجمه ترگمان]دسترسی - اسب Pegasus و امکانات آن برای افرادی که از ویلچر استفاده می کنند کاملا در دسترس است
[ترجمه گوگل]دسترسی - Pegasus و امکانات آن به طور کامل برای افرادی که از صندلی چرخدار استفاده می کنند، دسترسی کامل دارند

11. Xiamen China Xiamen Tourism Travel Travel Pegasus class travel business, travel major service projects.
[ترجمه ترگمان]Xiamen چین - Xiamen مسافرتی سفر گروهی را Pegasus، پروژه های خدمات مهم مسافرتی را سفر می کنند
[ترجمه گوگل]Xiamen چین Xiamen گردشگری سفر سفر سفر Pegasus کلاس کسب و کار سفر، پروژه های بزرگ خدمات مسافرتی

12. Pegasus makes the flying too close to Typhon's hand and becomes trapt under weight.
[ترجمه ترگمان]اسب Pegasus، پرنده را بیش از حد به دست Typhon می دهد و زیر بار سنگین می شود
[ترجمه گوگل]Pegasus باعث می شود که پرواز بیش از حد به دست Typhon نزدیک شود و زیر وزن خود را می شود

13. The fourth one is the Pegasus, a symbol of the Emperor Quartet Weed accessibility.
[ترجمه ترگمان]چهارمی، اسب Pegasus است که نماد \"Emperor Weed\" است
[ترجمه گوگل]چهارم پگاسوس، نماد امپراتور چهارگانه علف هرز است

14. The Great Square of Pegasus sparkles over your eastern horizon at early evening.
[ترجمه ترگمان]میدان بزرگ of در حال غروب خورشید در حال درخشیدن است
[ترجمه گوگل]میدان بزرگ پگاسوس در اوایل شب از افق شرقی شما براق می شود

15. Pegasus - Exceeding activity and energy of mind whereby one may mount to honour.
[ترجمه ترگمان]اسب Pegasus و نیروی فکری خود را که به موجب آن می توان به افتخار خود سوار شود
[ترجمه گوگل]Pegasus - بیش از فعالیت و انرژی ذهن که به موجب آن ممکن است برای احترام به کوه بپردازد

پیشنهاد کاربران

اسب بزرگ
فرس ثانی
فرس اعظم

Pegasus ( نجوم )
واژه مصوب: فَرَس اعظم
تعریف: هفتمین صورت فلکی بزرگ در نیمکرۀ شمالی آسمان که به شکل اسبی بال دار تصور می شود


کلمات دیگر: