1. He received reimbursement for his travel expenses.
[ترجمه ترگمان]او بازپرداخت مخارج سفر را دریافت کرد
[ترجمه گوگل]او برای هزینه های سفر خود بازپرداخت کرد
2. You will receive reimbursement for any additional costs incurred.
[ترجمه ترگمان]شما بازپرداخت هزینه های اضافی را دریافت خواهید کرد
[ترجمه گوگل]شما برای هر هزینه اضافی متحمل شده، هزینه بازپرداخت می گیرید
3. She is demanding reimbursement for medical and other expenses.
[ترجمه ترگمان]او خواستار بازپرداخت هزینه های پزشکی و هزینه های دیگر است
[ترجمه گوگل]او خواستار بازپرداخت هزینه های پزشکی و غیره می باشد
4. The suit asks for reimbursement of the $ 13 6 million in losses plus restitution of fees and unspecified damages.
[ترجمه ترگمان]این دادخواست هزینه بازپرداخت ۱۳ میلیون دلاری را علاوه بر جبران خسارت و خسارت unspecified درخواست می کند
[ترجمه گوگل]این کت و شلوار برای بازپرداخت مبلغ 13 6 میلیون دلار ضرر همراه با جبران هزینه ها و خسارات نا مشخص است
5. This meant that reimbursement again required an individual application to the National Board of Health.
[ترجمه ترگمان]این بدان معنا بود که بازپرداخت مجددا به یک برنامه منفرد برای هیات بهداشت ملی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]این به این معنی بود که بازپرداخت مجدد یک درخواست فردی را به هیئت ملی بهداشت تأیید کرد
6. Any change in the reimbursement rate requires the same procedure.
[ترجمه ترگمان]هر تغییری در نرخ بازپرداخت نیاز به یک روش مشابه دارد
[ترجمه گوگل]هر گونه تغییر نرخ بازپرداخت نیاز به همان روش دارد
7. In this way the executive receives reimbursement for any additional costs incurred in working abroad.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، مدیر اجرایی بازپرداخت هزینه های اضافی که در خارج از کشور متحمل می شود را دریافت می کند
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، اجرایی هزینه های اضافی در کار در خارج از کشور را بازپرداخت می کند
8. Complete reimbursement is obviously more attractive than a contribution of a fixed amount.
[ترجمه ترگمان]بازپرداخت کامل به طور واضح جذاب تر از سهم یک مقدار ثابت است
[ترجمه گوگل]بازپرداخت کامل به وضوح جذاب تر از سهم یک مقدار ثابت است
9. The lawsuit seeks reimbursement for costs of treating people with tobacco-related illnesses.
[ترجمه ترگمان]این طرح دعوی به دنبال بازپرداخت هزینه های درمان افراد با بیماری های مربوط به تنباکو است
[ترجمه گوگل]این دعوی قضایی بازپرداخت هزینه های درمان افراد مبتلا به بیماری های مرتبط با دخانیات است
10. All discussion of retrospective and prospective reimbursement systems points to the difficulties of controlling overall expenditure.
[ترجمه ترگمان]همه بحث ها درباره سیستم های بازپرداخت آینده و آینده نگر به مشکلات کنترل مخارج کلی اشاره دارد
[ترجمه گوگل]همه بحث در مورد سیستم های بازپرداخت گذشته و آینده، به مشکلات کنترل هزینه های کلی اشاره می کند
11. Eight states are seeking reimbursement for treating diseases related to smoking.
[ترجمه ترگمان]هشت ایالت به دنبال بازپرداخت برای درمان بیماری های مربوط به سیگار کشیدن هستند
[ترجمه گوگل]هشت ایالت به دنبال بازپرداخت برای درمان بیماری های مربوط به سیگار کشیدن هستند
12. The result is a cumbersome set of reimbursement rules that can be out of sync with economic realities.
[ترجمه ترگمان]نتیجه یک مجموعه از قوانین بازپرداخت است که می تواند با واقعیت های اقتصادی همگام باشد
[ترجمه گوگل]نتیجه یک مجموعه غم انگیز از قوانین بازپرداخت است که می تواند با واقعیت های اقتصادی هماهنگ باشد
13. C., making drastic cuts in Medicare reimbursement unlikely for now.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، ایجاد کاهش های شدید در بازپرداخت بیمه در حال حاضر نامحتمل به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]سی, کاهش قابل توجهی در بازپرداخت Medicare در حال حاضر بعید است
14. Adtranz argues that California law allows the reimbursement if the action conferred a significant benefit to the public.
[ترجمه ترگمان]Adtranz استدلال می کند که اگر عمل سود قابل توجهی را به مردم اعطا کند، قانون کالیفرنیا اجازه بازپرداخت را می دهد
[ترجمه گوگل]آدترانس استدلال می کند که قانون کالیفرنیا به بازپرداخت کمک می کند، اگر این عمل منافع عمومی را به همراه داشته باشد