1. the goats pastured peacefully
بزها به آرامی می چریدند.
2. the old woman slumbered peacefully
پیرزن در خواب آرامی فرورفته بود.
3. from then on her life jogged peacefully along
از آن به بعد زندگانی او با آرامش پیش می رفت.
4. The pop festival passed off peacefully, despite the fears of local residents.
[ترجمه ترگمان]علی رغم ترس ساکنان محلی، جشنواره پاپ با آرامش تمام شد
[ترجمه گوگل]جشنواره پاپ به رغم ترس از ساکنان محلی، مسالمت آمیز بود
5. The baby lay peacefully asleep in its pram.
[ترجمه ترگمان]بچه به آرامی خوابیده بود و به خواب عمیقی فرورفته بود
[ترجمه گوگل]کودک در آرایشگاه خود صلح آمیز خواب می برد
6. Hopes of settling the conflict peacefully are fading.
[ترجمه ترگمان]امیدها برای حل و فصل مسالمت آمیز مناقشه در حال محو شدن است
[ترجمه گوگل]امید به حل منازعات صلح آمیز محو شده است
7. Atheists and theists live together peacefully and amiably in this country.
[ترجمه ترگمان]Atheists و theists با صلح و صفا در این کشور زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]خدایان و مظلومین در این کشور با آرامش و آرامش زندگی می کنند
8. He lives straight and peacefully with his neighbours.
[ترجمه ترگمان]او مستقیم و آرام با همسایگانش زندگی می کند
[ترجمه گوگل]او با همسایگان خود به طور مستقیم و صلح آمیز زندگی می کند
9. They've been living and working peacefully with members of various ethnic groups.
[ترجمه ترگمان]آن ها زندگی کرده اند و در صلح با اعضای گروه های مختلف نژادی کار می کنند
[ترجمه گوگل]آنها با اعضای گروه های مختلف قومی زندگی می کنند و با مسالمت آمیز کار می کنند
10. Except for traffic noise the night passed peacefully.
[ترجمه ترگمان]به جز سرو صدای ترافیک شب به آرامی سپری شد
[ترجمه گوگل]به استثنای سر و صدای ترافیکی، شبانه به آرامش رسید
11. Voting took place peacefully across most of the country.
[ترجمه ترگمان]رای گیری در سراسر کشور به آرامی برگزار شد
[ترجمه گوگل]رای اکثریت کشور مسالمت آمیز بود
12. The seven-hour armed siege at the school ended peacefully.
[ترجمه ترگمان]هفت ساعت محاصره مسلحانه در این مدرسه به صورت صلح آمیز خاتمه یافت
[ترجمه گوگل]محاصره هفت ساعته مسلحانه در مدرسه مسالمت آمیز به پایان رسید
13. He died peacefully in her arms.
[ترجمه ترگمان]او با آرامش در آغوش او مرد
[ترجمه گوگل]او در آرایش خود به آرامی درگذشت
14. His life was drawing peacefully to its close.
[ترجمه ترگمان]زندگی او با صلح و آرامش به پایان می رسید
[ترجمه گوگل]زندگی او به لحاظ مسالمت آمیز به سمت آن نزدیک شده بود
15. She died peacefully in her sleep at the age of 9
[ترجمه ترگمان]او در ۹ سالگی به آرامی در خواب درگذشت
[ترجمه گوگل]او در سن 9 سالگی در خواب خود فوت کرد
16. She went peacefully in her sleep.
[ترجمه ترگمان]با آرامش به خواب رفت
[ترجمه گوگل]او در خواب خود به آرامی رفت