1. the peal of our victory could be heard from afar
صدای ناقوس هایی که پیروزی ما را اعلام می کردند از دور شنیده می شد.
2. the peal of those guns pounding my city
غرش آن توپ هایی که شهر مرا می کوبیدند
3. The bells rang a joyous peal.
[ترجمه ترگمان]زنگ ها به صدا درآمد
[ترجمه گوگل]زنگها صدای شادی را صدا زدند
4. The winners peal the bells to celebrate victory.
[ترجمه ترگمان]برندگان برای جشن گرفتن پیروزی زنگ می زنند
[ترجمه گوگل]برندگان زنگ ها را جشن می گیرند تا پیروزی را جشن بگیرند
5. A peal of church bells rang out in the distance.
[ترجمه ترگمان]صدای ناقوس کلیسا در دوردست طنین انداخت
[ترجمه گوگل]یک شکاف از زنگ های کلیسا در فاصله دور زد
6. A sudden peal of thunder leaves no time to cover the ears.
[ترجمه ترگمان]رعد و برق یک دفعه دیگر وقت ندارد که گوش ها را بپوشاند
[ترجمه گوگل]ناگهان صدای رعد و برق هیچ وقت برای پوشش گوش نمی دهد
7. A flash of lightning and a peal of thunder heralded torrential rain.
[ترجمه ترگمان]برقی از رعد و برق و رعد و برق باران سیل آسا باریدن گرفت
[ترجمه گوگل]یک فلاش رعد و برق و یک رعد و برق رعد و برق باران باران
8. The bells of the city began to peal out.
[ترجمه ترگمان]ناقوس های شهر شروع به نواختن کردند
[ترجمه گوگل]زنگ های شهر شروع به بلند شدن کردند
9. She let out a peal of laughter.
[ترجمه ترگمان]او قهقه خنده را سر داد
[ترجمه گوگل]او یک خنده از خنده بیرون آورد
10. She heard a peal of church bells.
[ترجمه ترگمان]صدای ناقوس کلیسا را شنید
[ترجمه گوگل]او صدای زنگ های کلیسا را شنید
11. We heard the peal of church bells.
[ترجمه ترگمان]صدای ناقوس کلیسا را شنیدیم
[ترجمه گوگل]ما صدای زنگ های کلیسا را شنیدیم
12. When we heard the peal of bells, we knew a truce had been declared.
[ترجمه ترگمان]وقتی صدای ناقوس را شنیدیم، می دانستیم که آتش بس اعلام شده است
[ترجمه گوگل]وقتی صدای زنگ را شنیدیم، می دانستیم که آتش بس اعلام شده است
13. A sudden peal of bells broke the silence.
[ترجمه ترگمان]صدای زنگ در فضا طنین انداخت
[ترجمه گوگل]ناگهان صدای زنگ ها سکوت را شکست
14. A loud peal of thunder crashed directly overhead.
[ترجمه ترگمان]صدای رعد بلند رعد مستقیم بالای سرشان به گوش رسید
[ترجمه گوگل]صدای بلند رعد و برق به طور مستقیم سر و صدا سقوط کرد
15. Rossi burst into another peal of giggles as he put a pudgy arm around Harry's shoulder.
[ترجمه ترگمان]او دستش را به شانه هری انداخت و خنده ای سر داد
[ترجمه گوگل]او در حالی که بازوهایش را در اطراف شانه هری قرار داده بود، به یک شکاف دیگر ضربه زد