1. S. -backed redeployment deal before further violence could erupt.
[ترجمه ترگمان]صف آرایی مجدد در وزیرستان جنوبی قبل از بروز خشونت های بیشتر رخ داد
[ترجمه گوگل]پیش از آنکه خشونت بیشتری رخ دهد، معامله مجدد معامله با ثروت انجام شد
2. The war effort necessitated rational redeployment of workforce resources.
[ترجمه ترگمان]تلاش جنگ مستلزم جابه جایی منطقی منابع نیروی کار بود
[ترجمه گوگل]تلاش های جنگی، مجدد سازی منابع نیروی کار را ضروری دانست
3. But even after redeployment, war will be the status quo in the Holy Land, peace the unknown quantity.
[ترجمه ترگمان]اما حتی پس از جابه جایی، جنگ، وضع موجود در سرزمین مقدس، صلح و کمیت ناشناخته خواهد بود
[ترجمه گوگل]اما حتی پس از استقرار مجدد جنگ، وضع موجود در سرزمین مقدس، صلح بودن مقدار ناشناخته خواهد بود
4. Redeployment Redeployed staff should be given consideration for vacancies occurring within any area of the Group.
[ترجمه ترگمان]پرسنل redeployed باید برای پست های خالی موجود در هر منطقه ای از گروه مورد توجه قرار گیرند
[ترجمه گوگل]بازنشستگی کارکنان مجرب باید توجه داشته باشید که جای خالی در هر منطقه از گروه وجود داشته باشد
5. The redeployment could begin as early as Thursday night.
[ترجمه ترگمان]جابه جایی مجدد می تواند در اوایل شب پنج شنبه آغاز شود
[ترجمه گوگل]بازنشستگی می تواند از اوایل پنج شنبه آغاز شود
6. The army has not officially confirmed the redeployment.
[ترجمه ترگمان]ارتش به طور رسمی استقرار مجدد را تایید نکرده است
[ترجمه گوگل]ارتش به طور رسمی تایید مجدد آن را ندارد
7. Most departments, he added(Sentence dictionary), have a "redeployment pool" of such people whose numbers total "several thousand".
[ترجمه ترگمان]وی افزود که اغلب بخش ها، \"مجموعه\" \" از افرادی هستند که تعدادشان به چندین هزار نفر می رسد
[ترجمه گوگل]اکثر ادارات، او اضافه کرد (فرهنگ لغت جمله)، یک استخر 'بازنشستگی' از افرادی که تعداد آنها 'چند هزار' است
8. The redeployment and establishment of posts results in a net increase of one post over the next biennium .
[ترجمه ترگمان]جابه جایی و استقرار مجدد پست ها منجر به افزایش خالص یک پست بر روی biennium بعدی می شود
[ترجمه گوگل]بازنشستگی و ایجاد پست ها منجر به افزایش خالص یک پست در طی دوسال گذشته می شود
9. Excavations there began in 1997 after the redeployment of Jordanian troops who had controlled it when it was a mine-infested no-go zone until a 1994 peace treaty with Israel.
[ترجمه ترگمان]حفاری در سال ۱۹۹۷ پس از جابه جایی نیروهای اردنی که آن را کنترل کرده بودند در سال ۱۹۹۷ آغاز شد و این کار زمانی آغاز شد که یک معاهده صلح ۱۹۹۴ با اسرائیل محاصره نشده بود
[ترجمه گوگل]حفاری در آنجا در سال 1997 پس از انتقال مجدد نیروهای اردنی که آن را کنترل کرده بود، زمانی که یک ناحیه غوطه ور شده با مین بود تا زمانیکه یک معاهده صلح در سال 1994 با اسرائیل برقرار شد، آغاز شد
10. No redeployment of . NET assemblies or recompilation is required.
[ترجمه ترگمان]بدون جابه جایی و جابه جایی NET یا recompilation مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]بدون بازنشستگی مجتمع های NET یا مجددا لازم است
11. After successful redeployment, access the application URL to confirm the changes made to the application code are reflected on the server.
[ترجمه ترگمان]پس از جابه جایی موفقیت آمیز، دسترسی به نشانی اینترنتی برنامه برای تایید تغییرات ایجاد شده در کد برنامه روی سرور منعکس شده است
[ترجمه گوگل]پس از انتقال مجدد موفقیت آمیز، URL مربوط به برنامه را برای تأیید تغییرات ساخته شده در کد برنامه در سرور نشان داده می شود
12. Oil in the redeployment of high-octane fuel components, blending the best choice programs, such as redeployment isooctane, cumene, alkyl benzene, methyl tert - butyl ether, alcohol burning Materials.
[ترجمه ترگمان]نفت در انتقال اجزای سوخت اکتان بالا، با ترکیب بهترین برنامه های انتخابی مثل انتقال مجدد کومن، کومن، بنزن الکیل، متیل tert - بوتیل اتر، مواد مشتعل الکل
[ترجمه گوگل]روغن در انتقال مجدد اجزای سوخت اکتان بالا، ترکیب بهترین برنامه های انتخابی، مانند دفع ایزو اکتان، کومان، آلکیل بنزن، متیل ترت بوتیل اتر، مواد سوزاندن الکل
13. Strategic redeployment will now give the attack delay to a unit.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، جابه جایی استراتژیک به تاخیر در حمله به یک واحد خواهد پرداخت
[ترجمه گوگل]در حال حاضر استراتژی بازنشستگی به یک حمله به تاخیر می اندازد
14. Units in Strategic redeployment can never gain org now.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر واحدهای مستقر در جابه جایی استراتژیک هرگز نمی توانند به اداره مراجعه کنند
[ترجمه گوگل]واحدهای بازنشستگی استراتژیک هرگز نمیتوانند در حال حاضر مجبور شوند