کلمه جو
صفحه اصلی

overblown


معنی : پر از شکوفه، رانده شده در اثرباد
معانی دیگر : غلو شده، باد کرده، زیاده، افراط آمیز، توام با زیاده روی، پر طمطراق، غلو آمیز، پر تجمل، چاق، فربه، ستبر

انگلیسی به فارسی

پر از شکوفه، رانده شده در اثرباد


بیش از حد، پر از شکوفه، رانده شده در اثرباد


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: assuming exaggerated or excessive importance; overinflated; pretentious.
مشابه: pompous, pretentious, superlative

- an overblown prose style
[ترجمه ترگمان] به سبک نثر نوشته شده بود
[ترجمه گوگل] یک سبک پروس کلاسیک

(2) تعریف: of abnormally large size or proportions.

(3) تعریف: blown down or blown over.
( verb )
• : تعریف: past participle of overblow.
صفت ( adjective )
• : تعریف: past the stage of best bloom; senescent.

- an overblown tulip
[ترجمه ترگمان] گل لاله در آن دیده می شد
[ترجمه گوگل] یک لاله پر از برف

• past the prime; exaggerated; pretentious; inflated

مترادف و متضاد

پر از شکوفه (صفت)
overblown

رانده شده در اثر باد (صفت)
overblown

excessive, too much


Synonyms: aureate, bombastic, disproportionate, euphuistic, flowery, fulsome, grandiloquent, hyped up, immoderate, inflated, magniloquent, oratorical, overdone, pompous, pretentious, profuse, rhetorical, sonorous, superfluous, turgid, undue, verbose, windy


Antonyms: underrated, undervalued


جملات نمونه

1. the overblown propaganda concerning their victory
تبلیغات غلوآمیز درباره ی پیروزی آنها

2. the child's overblown belly
شکم باد کرده ی کودک

3. Warnings of disaster may be overblown.
[ترجمه ترگمان]اخطارهای فاجعه ممکن است اغراق آمیز باشند
[ترجمه گوگل]هشدارهای فاجعه ممکن است از بین برود

4. Sir Neville's conducting is precise and delicate, never overblown.
[ترجمه ترگمان]رفتار سر نویل دقیق و حساس است، هیچ وقت خیلی با شکوه و زیبا نیست
[ترجمه گوگل]هدایت Sir Neville دقیق و ظریف است، هرگز بیش از حد غرق شده است

5. The yard was overblown by snow from the roof.
[ترجمه ترگمان]حیاط با برف از پشت بوم پر شده بود
[ترجمه گوگل]حیاط از پشت بام برف زده شد

6. He's not really a scientist; he's just an overblown technician.
[ترجمه ترگمان]او واقعا یک دانشمند نیست؛ او فقط یک تکنیسین overblown بود
[ترجمه گوگل]او واقعا یک دانشمند نیست او فقط یک تکنسین بیش از حد است

7. Yet his business limitations and overblown ambitions were now exposed.
[ترجمه ترگمان]با این حال، محدودیت های کاری و جاه طلبی های اغراق آمیز او اکنون برملا شده بود
[ترجمه گوگل]با این حال، محدودیت های تجاری و جاه طلبی های بیش از حد خود را در معرض دید قرار داد

8. What was so bloody active about being an overblown messenger boy?
[ترجمه ترگمان]ان چه قدر در مورد یک پسر قاصد پر زرق و برق و پر زرق و برق بود؟
[ترجمه گوگل]چه چیز خونین در مورد یک پسر پیامبر بیش از حد مورد آزار بود؟

9. The whole incident, overblown though it was, points out the need for greater coordination within government.
[ترجمه ترگمان]هر چند که این حادثه بیش از حد نیاز به هماهنگی بیشتر در دولت را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]تمام این حادثه، هرچند که به نظر می رسید، نشان دهنده نیاز به هماهنگی بیشتر در داخل دولت است

10. That said, I think most virus scares are overblown.
[ترجمه ترگمان]این گفته بود، من فکر می کنم بیشتر این ویروس ها واقعا اغراق آمیز هستند
[ترجمه گوگل]گفتم، من فکر می کنم اکثر ویروس ها ترسناک هستند

11. The bedhead was florid and overblown, its shiny walnut carvings reaching almost to the ceiling.
[ترجمه ترگمان]The پر گل و پر زرق و برق بود و حکاکی های درخشان آن تقریبا به سقف می رسید
[ترجمه گوگل]بستنی خوشمزه و براق شد، حکاکی گردو براق آن تقریبا به سقف رسید

12. Also popular for travelling are quilted, overblown pseudo-ski jackets in pink or blue that look like duvets rampant.
[ترجمه ترگمان]همچنین پوشش خز دوزی شده با لباس های صورتی یا آبی که به نظر می رسد رواج زیادی داشته باشد، بسیار محبوب هستند
[ترجمه گوگل]همچنین برای مسافرت محبوب است دم، کت های شبیه اسکی overblown در صورتی و یا آبی که شبیه روپوش شبیه به ظاهر

13. Editors also object to overblown or false claims.
[ترجمه ترگمان]ویراستاران نیز به اغراق و یا ادعاهای کاذب اعتراض می کنند
[ترجمه گوگل]ویراستاران نیز به ادعاهای بیش از حد و یا دروغ متهم می شوند

14. Teague believes the incident has been overblown in the press.
[ترجمه ترگمان]Teague معتقد است که این حادثه در مطبوعات بیش از حد اغراق شده است
[ترجمه گوگل]تیگو معتقد است که این حادثه در مطبوعات پررنگ شده است

the child's overblown belly

شکم بادکرده‌ی کودک


the overblown propaganda concerning their victory

تبلیغات غلوآمیز درباره‌ی پیروزی آن‌ها


پیشنهاد کاربران

( گل ) پلاسیده
معادل پر از شکوفه کاملا نادرست است.
of a flower ) past its prime )

بزرگنمایی شده، اغراق شده


کلمات دیگر: