کلمه جو
صفحه اصلی

rejuvenate

معنی : جوانی از سر گرفتن، دوباره جوان کردن
معانی دیگر : (دوباره) جوان کردن، نوجوان کردن، (دوباره) نو کردن، تازه کردن، طراوت بخشیدن، (دوباره) توانمند کردن، نیروی تازه دادن، باز توانمند کردن

انگلیسی به فارسی

دوباره جوان کردن، جوانی از سر گرفتن

جوان سازی کنید، جوانی از سر گرفتن، دوباره جوان کردن

انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rejuvenates, rejuvenating, rejuvenated
مشتقات: rejuvenation (n.), rejuvenator (n.)
• : تعریف: to restore the vigor, health, or appearance of youth to.
• مترادف: invigorate, regenerate, restore, revitalize
• مشابه: perk up, reanimate, recharge, refresh, renew, resuscitate, revive
- The new diet has rejuvenated me.
[ترجمه ترگمان] رژیم غذایی جدید من را احیا کرده است
[ترجمه گوگل] رژیم جدید من را جوان سازی کرده است
• make young again, restore youth; become young again; make a company or organization more efficient and productive by implementing new methods and concepts; restore something to its original condition; revitalize; make new again; revive, renew; stimulate (river, stream) to to erode by elevating the land; undergo rejuvenation; develop young topographic characteristics in an area that was leveled earlier
if something rejuvenates you, it makes you feel or look young again.
if you rejuvenate an organization or system, you make it more lively and more efficient.

مترادف و متضاد

make new again

جوانی از سر گرفتن (فعل)
rejuvenate
دوباره جوان کردن (فعل)
rejuvenate

Synonyms: breathe new life into, do, do up, exhilarate, give face lift to, give new life to, make young again, modernize, reanimate, reclaim, recondition, reconstruct, recover, refresh, refurbish, regenerate, rehab, reinvigorate, renew, renovate, restitute, restore, retread, revitalize, revivify, spruce, spruce up, update

Antonyms: destroy, kill, ruin

جملات نمونه

1. creams that rejuvenate facial skin
کرم هایی که پوست صورت را جوان می کند
2. He tried to rejuvenate himself by performing physical exercises each day.
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد که هر روز تمرینات فیزیکی خود را ازسر بگیرد
[ترجمه گوگل]او با انجام تمرینات بدنی هر روز سعی کرد خود را جوان کند
3. Shelley was advised that the Italian climate would rejuvenate him.
[ترجمه ترگمان]به شلی توصیه شد که آب و هوای ایتالیا او را جوان سازد
[ترجمه گوگل]شلی توصیه می شود که آب و هوای ایتالیا او را جوان سازی کند
4. His new job seemed to rejuvenate him.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که شغل جدیدش او را نجات می دهد
[ترجمه گوگل]شغل جدید او به نظر می رسید او را جوان سازی می کند
5. The fresh mountain air will rejuvenate the middle - aged women.
[ترجمه ترگمان]هوای تازه کوهستان زنان میانسال را جوان می کند
[ترجمه گوگل]هوا کوه تازه موجب جوان سازی زنان میانسال خواهد شد
6. The mountain air will rejuvenate you.
[ترجمه ترگمان]هوای کوهستانی تو را دوباره جوان می کند
[ترجمه گوگل]هوا کوه شما را جوان سازی می کند
7. The government pushed through schemes to rejuvenate the inner cities.
[ترجمه ترگمان]دولت طرح هایی را برای احیای درونشهرها تحت فشار قرار داد
[ترجمه گوگل]دولت از طریق طرح ها برای جوانسازی شهرهای درونی تلاش کرد
8. Meanwhile, the London-based ad firm was scrambling to rejuvenate the account, bringing in creative talent from their Southern California office.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، شرکت تبلیغاتی مستقر در لندن در تلاش بود تا حساب و استعداد خلاق را از دفتر کالیفرنیای جنوبی خود تجدید کند
[ترجمه گوگل]در همین حال، شرکت آگهی مبتنی بر لندن برای تحریک این حساب، با استعداد خلاقانه از اداره کالیفرنیا در کالیفرنیا، کوبید
9. Mr. Maynard has an excellent chance to rejuvenate the Tribune.
[ترجمه ترگمان]آقای \"Maynard\" شانس خیلی خوبی برای نجات the داره
[ترجمه گوگل]آقای می نارد فرصتی عالی برای ترویج کردن جوانان دارد
10. The almighty dollar can rejuvenate the fleet of just about any airline.
[ترجمه ترگمان]دلار almighty می تواند ناوگان فقط در مورد هر خط هوایی را تجدید کند
[ترجمه گوگل]دلار متعال میتواند ناوگان را در مورد هر شرکت هواپیمایی خلع سلاح کند
11. Rejuvenate Worldwide sells a skin serum that does wonders for your skin.
[ترجمه ترگمان]rejuvenate در سراسر جهان سرم پوستی به فروش می رسد که برای پوست شما مفید است
[ترجمه گوگل]مرطوب کننده در سراسر جهان یک سرم پوستی تولید می کند که شگفتی های پوست شما را می دهد
12. Waxing a car after washing will rejuvenate the appearance of the car.
[ترجمه ترگمان]تعویض خودرو پس از شستن صورت ظاهر خودرو را تجدید خواهد کرد
[ترجمه گوگل]مواجه شدن با ماشین پس از شستشو، ظاهر ماشین را خنثی می کند
13. Physicians have tried for centuries to rejuvenate ailing paints with animal organs.
[ترجمه ترگمان]پزشکان قرن ها تلاش کرده اند تا رنگ های بیمار را با اندام های حیوانی تجدید کنند
[ترجمه گوگل]پزشکان برای قرن ها سعی کرده اند رنگ های بیمار را با ارگان های حیوانی دوباره جوان کنند
14. Rejuvenate Worldwide will also be expanding their product line continuously.
[ترجمه ترگمان]rejuvenate جهانی نیز به طور مداوم خط محصولاتشان را توسعه خواهند داد
[ترجمه گوگل]جوانه زدن در سراسر جهان نیز به طور مداوم در حال گسترش خط تولید خود است

The long vacation seems to have rejuvenated her.

چنین می‌نماید که تعطیلات طولانی او را جوان کرده است.

creams that rejuvenate facial skin

کرم‌هایی که پوست صورت را جوان می‌کند

reforms that are aimed at rejuvenating the economy of the country

اصلاحاتی که هدف‌شان بازتوانمندی اقتصاد کشور است

پیشنهاد کاربران

تجدید قوا کردن
بابا اینو که از خودمون گرفتن:
یعنی جوان سازی
بازسازی - نوسازی
جوان سازی
renew
revive
feel younger
کلمات دیگر: