1. a masterpiece of culinary art
شاهکار هنر خوراکپزی
2. a masterpiece of engineering
شاهکار مهندسی
3. a masterpiece of theatrical arts
شاهکار هنرهای تئاتری
4. she spent several years in the preparation of this literary masterpiece
چندین سال را صرف تدوین این شاهکار ادبی کرد.
5. The work was acclaimed as a masterpiece.
[ترجمه ترگمان]این اثر به عنوان شاهکاری مورد تحسین قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این کار به عنوان یک شاهکار تحسین برانگیز بود
6. His book, I must add, is a masterpiece.
[ترجمه ترگمان]باید اضافه کنم که کتاب او یک شاهکار است
[ترجمه گوگل]کتاب او، من باید اضافه کنم، شاهکار است
7. The book was hailed as a masterpiece/as masterly.
[ترجمه ترگمان]کتاب به عنوان شاهکاری مورد ستایش قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این کتاب به عنوان شاهکار به عنوان استاد شناخته شد
8. The painting is a masterpiece in the truest sense of the word.
[ترجمه A.A] این نقاشی به معنای واقعی کلمه یک شاهکار است
[ترجمه ترگمان]نقاشی در واقعی ترین مفهوم کلمه شاهکار است
[ترجمه گوگل]نقاشی یک شاهکار در حقیقت واقعی کلمه است
9. Her press conference was a masterpiece of media manipulation.
[ترجمه ترگمان]کنفرانس مطبوعاتی او شاهکاری از دستکاری رسانه ای بود
[ترجمه گوگل]کنفرانس مطبوعاتی شاهکار دستکاری رسانه ها بود
10. The whole thing was a masterpiece of crowd management.
[ترجمه ترگمان]همه چیز شاهکار مدیریت جمعیت بود
[ترجمه گوگل]همه چیز شاهکاری از مدیریت جمعیت بود
11. This book is a real masterpiece.
[ترجمه ترگمان]این کتاب یک شاهکار واقعی است
[ترجمه گوگل]این کتاب شاهکار واقعی است
12. The shark is a masterpiece of evolution.
[ترجمه ترگمان]کوسه شاهکار تکامل است
[ترجمه گوگل]کوسه شاهکار تکامل است
13. The film was hailed as a masterpiece in its day.
[ترجمه ترگمان]این فیلم در روز آن به عنوان شاهکاری مورد ستایش قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این فیلم به عنوان یک شاهکار در روزهای خود مورد ستایش قرار گرفته است
14. The coach was a masterpiece of Teutonic engineering.
[ترجمه ترگمان]این مربی شاهکار مهندسی آلمانی بود
[ترجمه گوگل]مربی یک شاهکار مهندسی توتن بود
15. Her work is a masterpiece of simplicity.
[ترجمه ترگمان]کار او شاهکار سادگی است
[ترجمه گوگل]کار او یک شاهکار سادگی است