1. White trappers and hunters learned from the Indians how to prepare light-weight survival rations like "pemmican" and "jerked" beef.
[ترجمه ترگمان]شکارچیان و شکارچیان سفید از هندی ها یاد گرفتند که چگونه جیره های بقای سبک را مانند \"pemmican\" آماده کنند و \"گاو\" را به تندی تولید کنند
[ترجمه گوگل]شکارچیان سفید و شکارچیان از سرخپوستان یاد می گیرند چگونگی تهیه جیره های حیوانی سبک وزن مانند گوشت گاو و گوشت گاو 'pemmican' و 'jerked'
2. And they'll make pemmican. . .
[ترجمه ترگمان]… و اونا \"pemmican\" درست میکنن
[ترجمه گوگل]و آنها pemmican را ایجاد می کنند
3. When Rembrandt hit par he went below with the gold ingots and the pemmican and the portable beds. Gold is a night word belonging to the chthonian mind: it has dream in it and mythos.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که رامبران از par تخمین زد، با شمش های طلا و the و بس ترهای قابل حمل به پایین رفت طلا یک واژه شبانه متعلق به ذهن chthonian است: رویایی در آن و mythos
[ترجمه گوگل]هنگامی که رامبراند با ضربه زدن او را در زیر با شمش طلا و تخت های پمیک و تونل متحرک رفت طلا یک کلمه شبانه متعلق به ذهن Chthonian است که در آن رویای و متیو است
4. Uncertain what to use for bait, he wadded some pemmican into a ball, the way he had seen his father roll dough.
[ترجمه ترگمان]نمی دانست برای طعمه چه استفاده ای برای طعمه دارد، و چند pemmican را در یک مجلس رقص، طوری که پدرش خمیر roll را دیده بود، زیر نظر گرفته بود
[ترجمه گوگل]معلوم نیست چه چیزی برای طعمه استفاده می شود، او برخی از pemmican را به یک توپ، همانطور که پدرش خمیر رول را دیده بود، فرو کرده بود
5. Franklin's expedition carried nearly 8 000 lead-soldered tins containing meat, soup, vegetables and pemmican - a pressed cake of shredded dry meat.
[ترجمه ترگمان]هیات اعزامی (فرانکلین)تقریبا ۸۰۰۰ قوطی کنسرو شده شامل گوشت، سوپ، سبزیجات و pemmican را حمل می کرد - یک کیک فشرده از گوشت خشک خرد شده
[ترجمه گوگل]ماموریت فرانکلین تقریبا 8000 قلع لحیم کاری حاوی گوشت، سوپ، سبزیجات و پمیمیکن - کیک فشرده گوشت خرد شده را به دست آورد