کلمه جو
صفحه اصلی

penmanship


معنی : خط، طرز نوشتن، خوش خطی
معانی دیگر : خوشنویسی، خطاطی

انگلیسی به فارسی

خط، خوش خطی، طرز نوشتن


مرخصی، خط، طرز نوشتن، خوش خطی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the art, skill, or manner of handwriting.
مشابه: hand

• art of writing
penmanship is the art and skill of writing by hand; a formal word.

مترادف و متضاد

خط (اسم)
hand, order, groove, way, road, character, bar, mark, letter, row, line, file, feature, writing, track, script, streak, charter, letter missive, stripe, calligraphy, rut, ruler, ruck, message, legend, fascia, stria, handwriting, penmanship, printmaking, tails

طرز نوشتن (اسم)
penmanship

خوش خطی (اسم)
penmanship

جملات نمونه

1. And those of us with horrible penmanship might even use it for more intimate correspondence.
[ترجمه ترگمان]و آن هایی که با خطی بد از آن استفاده می کنند، ممکن است برای مکاتبه خصوصی از آن استفاده کنند
[ترجمه گوگل]و کسانی که از ما با خرج وحشتناکی برخوردارند، حتی ممکن است برای مکاتبات صمیمانهتری از آن استفاده کنند

2. Clumsiness and poor penmanship may be suggestive of both physiological weaknesses and work inhibition.
[ترجمه ترگمان]clumsiness و خط شکسته ضعیف ممکن است حاکی از ضعف های فیزیولوژیکی و هم مهار کاری باشند
[ترجمه گوگل]ضعف و ضعف بدنی ممکن است به ضعف فیزیولوژیکی و مهار کار اشاره داشته باشد

3. Poor Penmanship Many work-inhibited students have poor penmanship.
[ترجمه ترگمان]Poor Penmanship بسیاری از دانش آموزان با خط شکسته ضعیف شده اند
[ترجمه گوگل]پناهندگی ضعیف بسیاری از دانش آموزانی که از کار مهار شده اند، ضعیف هستند

4. Issues related to penmanship and fine-motor skills are considered in Chapter
[ترجمه ترگمان]مسایل مربوط به خط شکسته و مهارت های حرکتی ظریف در فصل در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]مسائل مربوط به مهارت و مهارت رانندگی در فصل در نظر گرفته شده است

5. Work-inhibited students display poor penmanship and generally turn in sloppy-looking and disorganized paperwork. 1
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان مانع از کار شده بودند و به طور کلی در کاره ای نامنظم و نامنظم ورق می زدند ۱
[ترجمه گوگل]دانش آموزان ممنوعه کار ضعیف هستند و به طور کلی در کارهای کاغذی ناامید و بی نظیر قرار می گیرند 1

6. Difficulty with writing and penmanship is often a result of motor-planning trouble or perceptual motor challenges.
[ترجمه ترگمان]مشکل در نوشتن و خط شکسته اغلب نتیجه مشکلات برنامه ریزی حرکتی یا چالش های حرکتی ادراکی هستند
[ترجمه گوگل]دشواری در نوشتن و نوشیدن اغلب نتیجه مشکلات موتور برنامه ریزی و یا چالش های موتور درک است

7. Doctors are notorious for their poor penmanship, and the jokes are many.
[ترجمه ترگمان]پزشکان به خاطر خط شکسته ضعیف خود بدنام هستند، و جوک ها بسیاری هستند
[ترجمه گوگل]پزشکان برای بدبختی ضعیف خود بدنام هستند و جوک های زیادی دارند

8. My father taught me the skills in penmanship.
[ترجمه ترگمان] پدرم این مهارت ها رو به من یاد داد
[ترجمه گوگل]پدرم به من مهارت هایی را در فامیل آموزش داد

9. An exercise book containing models of penmanship, used in teaching handwriting.
[ترجمه ترگمان]یک کتاب تمرین شامل مدل هایی از خط شکسته، که در خط تدریس استفاده می شود
[ترجمه گوگل]یک کتاب ورزشی حاوی مدل هایی از چهره ای است که در تدریس دست نوشته استفاده می شود

10. Handwriting or penmanship, esp. elegant or " beautiful " writing as a decorative art.
[ترجمه ترگمان]Handwriting یا خط شکسته، esp نوشتن زیبا یا زیبا به عنوان یک هنر تزیینی
[ترجمه گوگل]دست خط یا دستکاری، esp زیبا و یا زیبا به عنوان یک هنر تزئینی

11. There are four kinds of means about penmanship and painting art's aesthetic consideration of nature.
[ترجمه ترگمان]چهار نوع ابزار در مورد خط شکسته و توجه هنری به طبیعت وجود دارد
[ترجمه گوگل]چهار نوع از معانی مربوط به توجه به زیبایی شناسی نقاشی و نقاشی طبیعت وجود دارد

12. It is a headache to decipher his sloppy penmanship.
[ترجمه ترگمان]سرش درد میکنه و دست خط sloppy رو رمز گشایی میکنه
[ترجمه گوگل]این یک سردرد است برای رمزگشایی دامن زده او

13. It is a headache to decipher his penmanship.
[ترجمه ترگمان]سرش درد می کند که دست خطش را کشف کند
[ترجمه گوگل]این یک سردرد است برای رمزگشایی نفسش

14. Aloysius Beauvier : And yet here one is. Penmanship is dying all across this country.
[ترجمه ترگمان]Aloysius Beauvier: و با این حال اینجا یکی هست Penmanship در سراسر این کشور در حال مرگ است
[ترجمه گوگل]Aloysius Bauvier و در عین حال یکی اینجاست پنجه در سراسر این کشور در حال مرگ است

پیشنهاد کاربران

دستخط


کلمات دیگر: