کلمه جو
صفحه اصلی

reelection


معنی : تجدید انتخاب
معانی دیگر : تجدید انتخاب، انتخاب مجدد قانون ـ فقه : تجدید انتخاب

انگلیسی به فارسی

تجدید انتخاب


انتخاب مجدد، تجدید انتخاب


انگلیسی به انگلیسی

• act of electing again, act of choosing again by voting
electing of a candidate to the same office as before

مترادف و متضاد

تجدید انتخاب (اسم)
reelection

جملات نمونه

1. mina is up for reelection
قرار است مینا دوباره در انتخابات شرکت کند.

2. the senator failed of reelection
سناتور در انتخابات مجدد کامیاب نشد.

3. these mistakes have jeopardized your chances for reelection
این اشتباهات احتمال انتخاب مجدد شما را به خطر انداخته است.

4. Quackenbush, 4 has not announced a reelection bid but has formed a campaign committee.
[ترجمه ترگمان]Quackenbush ۴، پیشنهاد انتخاب مجدد را اعلام نکرده است، بلکه یک کمیته انتخاباتی تشکیل داده است
[ترجمه گوگل]Quackenbush، 4 پیشنهاد انتخاب مجدد را اعلام نکرده اما کمیته مبارزات انتخاباتی را تشکیل داده است

5. Three members were up for reelection, and a fourth seat had been open since Councilman Louis Heine died in March.
[ترجمه ترگمان]سه نفر برای انتخاب مجدد انتخاب شدند، و چهارمین صندلی از زمان فوت Councilman Heine در ماه مارس باز بود
[ترجمه گوگل]سه عضو برای انتخاب مجدد انتخاب شدند و یک صندلی چهارم از زمان برگزاری کنفرانس لوئیس هین در ماه مارس درگذشت

6. Others lose their bids for reelection or voluntarily leave the occupation.
[ترجمه ترگمان]دیگران پیشنهاد خود برای انتخاب مجدد را از دست می دهند یا به طور داوطلبانه از اشغال خارج می شوند
[ترجمه گوگل]دیگران پیشنهادات خود را برای انتخاب مجدد از دست می دهند یا به طور داوطلبانه اشغال را ترک می کنند

7. Gingrich was expected to win reelection in his suburban Atlanta district.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رفت که گینگریچ در منطقه حومه شهر آتلانتا برنده شود
[ترجمه گوگل]انتظار میرود Gingrich در انتخاب مجدد در منطقه حومه آتلانتا برنده شود

8. He was coming up for reelection in Idaho and his opposition charged that he was soft on Communism.
[ترجمه ترگمان]او برای انتخاب مجدد در آیداهو وارد ایالت آیداهو شد و مخالفان او به کمونیسم متهم شدند
[ترجمه گوگل]او برای انتخاب مجدد در آیداهو آمد و مخالفتش با وی مبنی بر اینکه او کمونیسم نرم است

9. In April 199 ten months after reelection(sentence dictionary), Molly suffered a massive stroke that incapacitated her for months.
[ترجمه ترگمان]در ماه آوریل ۱۹۹ ماه پس از انتخاب مجدد (فرهنگ لغت)، مالی دچار ضربه محکمی شد که ماه ها او را ناتوان کرد
[ترجمه گوگل]در ماه آوریل 199 ده ماه پس از انتخاب مجدد (فرهنگ لغت جمله)، مولی سکته عظیمی را متحمل شد که چند ماه او را ناتوان کرد

10. He will stand for reelection in his own district.
[ترجمه ترگمان] اون برای انتخاب مجدد در بخش خودش داوطلب میشه
[ترجمه گوگل]او برای انتخاب مجدد در ناحیه خود ایستاده است

11. Douglas won reelection, but Lincoln's antislavery position and oratorical brilliance made him a national figure in the young Republican Party.
[ترجمه ترگمان]داگلاس برنده انتخابات مجدد شد، اما موقعیت antislavery لینکلن و درخشندگی oratorical، او را به عنوان یک شخصیت ملی در حزب جمهوری خواه جوان تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]داگلاس مجددا انتخاب مجدد شد، اما موضع ضددولتی لینکلن و درخشش اواتریک او را شخصیت ملی در حزب جمهوریخواه جوان معرفی کرد

12. He is seeking reelection this November in a heavily Democratic state known for its environmental activism.
[ترجمه ترگمان]او در ماه نوامبر به دنبال انتخاب مجدد در یک ایالت به شدت دموکرات است که به خاطر فعالیت های زیست محیطی آن شناخته شده است
[ترجمه گوگل]او در ماه نوامبر در یک کشور بسیار دموکراتیک که فعالیت خود را در محیط زیست شناخته است، به دنبال انتخاب مجدد است

13. The proportion of incumbents who seek reelection is high and remarkably constant from election to election.
[ترجمه ترگمان]نسبت incumbents که به انتخاب مجدد انتخاب شده اند بالا و به طور قابل ملاحظه ای از انتخابات تا انتخابات ثابت است
[ترجمه گوگل]نسبت شرکت کنندگان که خواهان انتخاب مجدد هستند، زیاد و قابل ملاحظه ای از انتخابات تا انتخابات است

14. When he ran for reelection he got about two thirds of the vote.
[ترجمه ترگمان]بعد از انتخابات مجدد، حدود دو سوم آرا را بدست آورد
[ترجمه گوگل]وقتی او برای انتخاب مجدد فرار کرد، حدود دو سوم از رای داد

15. Two big companies compensate evenly press obviously, the reelection makes up
[ترجمه ترگمان]دو شرکت بزرگ به طور مساوی مطبوعات را جبران می کنند، انتخاب مجدد
[ترجمه گوگل]دو شرکت بزرگ بدیهی است که به صورت مساوی جبران می شود، انتخاب مجدد باعث می شود


کلمات دیگر: