1. Regular use of those Lilliputian keyboards on personal digital assistants (PDAs) like the BlackBerry can lead to thumb tendonitis.
[ترجمه ترگمان]استفاده منظم از این صفحه کلید Lilliputian روی دستیاران دیجیتالی شخصی (PDA)مانند the می تواند منجر به tendonitis thumb شود
[ترجمه گوگل]استفاده منظم از آن دسته از صفحه کلید های Lilliputian در دستیارهای شخصی دیجیتال (PDA) مانند BlackBerry می تواند به تاندونیت انگشت شست منجر شود
2. Yet Lilliputian windmills, water mills, solar panels and biomass furnaces could have a big collective impact.
[ترجمه ترگمان]با این حال، نیروگاه های بادی، کارخانه های آب، پانل های خورشیدی و کوره های زیست توده می تواند اثر جمعی بزرگی داشته باشد
[ترجمه گوگل]با این حال، آسیاب های بادی Lilliputian، آبراهه ها، پانل های خورشیدی و کوره های زیست توده می تواند تاثیر بزرگی بر روی آنها داشته باشد
3. In the feudal society of absolutism, derive the Lilliputian of flatter the most easily.
[ترجمه ترگمان]در جامعه فئودال، استبداد، the را به آسانی به دست می آورد
[ترجمه گوگل]در جامعه فئودالی مطلق بودن، Lilliputian را به راحتی می توان به راحتی کشف کرد
4. Our worries are lilliputian compared with those of countries that are at war.
[ترجمه ترگمان]نگرانی های ما در مقایسه با کشورهایی است که در حال جنگ هستند
[ترجمه گوگل]نگرانی های ما در مقایسه با کشورهایی است که در جنگ هستند
5. Lithographic tools for transferring Lilliputian circuitry onto a wafer cost up to $ 50 m a pop.
[ترجمه ترگمان]ابزارهای lithographic برای انتقال مدارات Lilliputian بر روی یک ویفر بیش از ۵۰ میلیون دلار است
[ترجمه گوگل]ابزار لیتوگرافی برای انتقال مدار Lilliputian به یک ویفر با هزینه ای بالغ بر 50 دلار و یک پاپ
6. A relentless Globo Gym attack led by their Lilliputian leader, White Goodman.
[ترجمه ترگمان]یک حمله بی رحمانه به کلاس ورزش منجر به رهبری Lilliputian، White، شد
[ترجمه گوگل]یک حمله بی نظیر Globo Gym توسط رهبر لیلیپوتیان، سفید گودمن رهبری می شود
7. But the Lilliputian price also explains why Fannie Mae might have buy - and - hold types feeling queasy.
[ترجمه ترگمان]اما قیمت Lilliputian توضیح می دهد که چرا Fannie می دو نوع حالت تهوع دارد و حالت تهوع دارد
[ترجمه گوگل]اما قیمت Lilliputian نیز توضیح می دهد که چرا Fannie Mae ممکن است خرید و نگه داشتن انواع احساس آرامش
8. These innumerable scraps of land were the beginning of egalitarian ownership on a Lilliputian scale.
[ترجمه ترگمان]این تکه های بی شمار زمین شروع مالکیت egalitarian در مقیاس Lilliputian بودند
[ترجمه گوگل]این ضایعات بی شماری از زمین، آغاز مالکیت مساویانه در مقیاس لیلیپوتیان بود
9. The preacher is involved in a titanic confrontation, in which he is a tiny Lilliputian.
[ترجمه ترگمان]کشیش در یک رویارویی غول پیکر دخیل است که در آن او یک Lilliputian کوچک است
[ترجمه گوگل]واعظ درگیر یک مقابله تیتانیکی است، که در آن او یک لیلیپوتیان کوچک است
10. Several other little - known worlds are tucked into corners of this Lilliputian state.
[ترجمه ترگمان]چند جهان شناخته شده دیگر در گوشه و کنار این ایالت Lilliputian قرار دارند
[ترجمه گوگل]چندین دنیای کوچک شناخته شده در گوشه و کنار این کشور لیلیپوتیان قرار دارند
11. In late January a Brobdingnagian battle erupted over a Lilliputian water dweller.
[ترجمه ترگمان]در اواخر ژانویه نبرد Brobdingnagian بر فراز یک ساکن آب Lilliputian درگرفت
[ترجمه گوگل]در اواخر ماه ژانویه نبرد Brobdingnagian بر سر یک آبگرم Lilliputian فوران شد