1. Is it possible to level out the difference between Oriental and European ideas as regards matrimony?
[ترجمه ترگمان]آیا این امکان وجود دارد که تفاوت بین ایده های شرقی و اروپایی در رابطه با ازدواج را مشخص کنیم؟
[ترجمه گوگل]آیا ممکن است تفاوت بین ایده های شرقی و اروپایی در رابطه با ازدواج را با هم مقایسه کنیم؟
2. The tax system is extended to level out the big differences between the rich and the poor.
[ترجمه ترگمان]سیستم مالیاتی برای سطح از بین بردن تفاوت های بزرگ بین فقرا و فقرا تمدید شده است
[ترجمه گوگل]سیستم مالیاتی برای گسترش تفاوت های بزرگ بین غنی و فقیر توسعه یافته است
3. The rise in the unemployment figure should level out soon.
[ترجمه ترگمان]افزایش نرخ بیکاری باید به زودی انجام شود
[ترجمه گوگل]افزایش نرخ بیکاری باید به زودی برآورده شود
4. Level out this field; we want to play games on it.
[ترجمه Pourya faghih abdollahi] افزایش نرخ بیکاری باید به زودی خنثی شود
[ترجمه ترگمان]سطح این حوزه را مشخص کنید؛ ما می خواهیم در آن بازی کنیم
[ترجمه گوگل]این حوزه را بردارید ما می خواهیم بازی را در آن بازی کنیم
5. Discontinue use when your supply begins to level out.
[ترجمه ترگمان]زمانی که عرضه شما شروع به بیرون آمدن می کند، استفاده از مواد غذایی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]از زمانی که میزان عرضه شما شروع به کاهش می کند، استفاده را متوقف کنید
6. In 2010 the playing field will start to level out as lending recovers slowly and investment banks are weaned off emergency life-support systems.
[ترجمه ترگمان]در سال ۲۰۱۰، زمینه بازی به تدریج بهبود خواهد یافت، زیرا وام دهی به کندی بهبود می یابد و بانک های سرمایه گذاری از سیستم های حمایت از زندگی اضطراری تامین می شوند
[ترجمه گوگل]در سال 2010، زمین بازی شروع به تسویه حساب خواهد کرد زیرا وام دهی به آرامی بهبود می یابد و بانک های سرمایه گذاری از سیستم های پشتیبانی حیاتی اضطراری حذف می شوند
7. If necessary ballast tanks level out the weight difference to keep the ship stable.
[ترجمه ترگمان]اگر تانک های بالاست ضروری تفاوت وزن را برای حفظ ثبات کشتی به حداقل برسانند
[ترجمه گوگل]در صورت نیاز، مخازن بالستیک تفاوت وزن را برای حفظ کشتی پایدار می کند
8. The rise in the unemployment figures should level out soon.
[ترجمه ترگمان]افزایش ارقام نرخ بیکاری به زودی مشخص خواهد شد
[ترجمه گوگل]افزایش نرخ بیکاری باید به زودی برابری کند
9. Some people hope to level out the big differences between rich and poor.
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم امیدوارند که تفاوت های بزرگ بین فقرا و فقرا را کاهش دهند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم امیدوارند تفاوت های بزرگ بین غنی و فقیر را از بین ببرند
10. The government tried to level out the differences between the rich and the poor.
[ترجمه ترگمان]دولت سعی کرد تفاوت بین فقرا و فقرا را مشخص کند
[ترجمه گوگل]دولت سعی کرد تفاوت بین ثروتمندان و فقرا را از بین ببرد
11. Soon the land would level out to plateaus.
[ترجمه ترگمان]خیلی زود زمین به فلات ها وارد خواهد شد
[ترجمه گوگل]به زودی زمین به سطح زمین می رسد
12. The shares were floated on the Stock Market in 1987 at an equivalent 45p and yesterday managed to level out at 260p.
[ترجمه ترگمان]سهام در بازار بورس در سال ۱۹۸۷ به معادل ۴۵ p و دیروز در ۲۶۰ صفحه رسید
[ترجمه گوگل]سهام در بازار بورس در سال 1987 به 45 پوند معادل رسید و دیروز توانست به 260 پوند برسد
13. Audiences are expected to increase for several years and then level out, as the numbers of multiplexes reach saturation point.
[ترجمه ترگمان]تماشاگران انتظار می رود که به مدت چند سال افزایش پیدا کنند و سپس از سطح خارج شوند، چون تعداد of ها به نقطه اشباع می رسند
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که مخاطبان برای چندین سال افزایش پیدا کنند و پس از آن سطح آن را از بین ببرند، به این دلیل که تعداد پلانکشن ها به نقطه اشباع می رسند
14. Why did it take so long for manufacturing employment to level out?
[ترجمه ترگمان]چرا این کار مدت زیادی طول کشید تا کار تولید در سطح از بین برود؟
[ترجمه گوگل]چرا برای ساختن اشتغال به اندازه کافی بلند شد؟