1. For much of his Mastership the stipend paid by the Company actually fell below the far from lavish £10 to only £
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از mastership، دست مزد پرداخت شده توسط شرکت در واقع از ۱۰ پوند به فقط ۱۰ پوند کاهش یافت
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از مدرک کارشناسی ارشد مالیات بر ارزش افزوده توسط شرکت در واقع کمتر از 10 تا 10 پوند به تنها £ بود
2. They could hardly refuse him Mastership now, after he had won the war for them. . .
[ترجمه ترگمان]حالا دیگر به زحمت می توانستند او را رد کنند، پس از آن که جنگ برایشان پیروز شد …
[ترجمه گوگل]پس از آنکه جنگ را برای آنها به دست آورد، آنها به سختی می توانستند او را از مدرنیسم رد کنند
3. He likes the mastership of the universe.
[ترجمه ترگمان]او استادی عالم را دوست دارد
[ترجمه گوگل]او ستایش جهان را دوست دارد
4. Attempt to automate mastership settings based on the record ownership and user mastership settings.
[ترجمه ترگمان]تلاش برای خودکار کردن تنظیمات استادی براساس مالکیت رکورد و تنظیمات mastership کاربر
[ترجمه گوگل]تلاش برای تنظیم خودکار تنظیمات کارشناسی بر اساس مالکیت رکورد و تنظیمات کاربری قدرتمند
5. Implements place is engraved inscriptive principal to studying mastership has the grave port.
[ترجمه ترگمان]جایگاه Implements، principal engraved است که بر روی استادی، بندر اصلی را مطالعه می کند
[ترجمه گوگل]محل اجرای مکانیزم مستطیلی حکاکی شده برای مطالعه کارآموزی بندرگاه قبر است
6. The initial Task mastership is determined by the default Dev owner, regardless of where the Issue is mastered.
[ترجمه ترگمان]مهارت اولیه به دست صاحب دو مالک اصلی و بدون توجه به جایی که مساله بر روی آن مسلط شده است، تعیین می شود
[ترجمه گوگل]اولویت Task mastering توسط مالک پیشفرض Dev تعیین می شود، صرف نظر از اینکه کدام مسئله تسلط دارد
7. The size and the mastership of vocabulary greatly affect a speaker's English level.
[ترجمه ترگمان]اندازه و استادی دایره لغات تا حد زیادی بر سطح انگلیسی سخنگو تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]اندازه و استحکام واژگان تا حد زیادی بر سطح زبان انگلیسی سخنران تاثیر می گذارد
8. If we are able to learn, it we'll just increase the level of our mastership .
[ترجمه ترگمان]اگر ما قادر به یادگیری باشیم، تنها سطح مهارت خود را افزایش خواهیم داد
[ترجمه گوگل]اگر ما بتوانیم یاد بگیریم، ما فقط سطح استعداد ما را افزایش خواهیم داد
9. To achieve the goals of building socialism and a harmonious society, the country needs to instill into its citizens' mind such ideas as mastership, right, responsibility, law and morality.
[ترجمه ترگمان]برای رسیدن به اهداف ایجاد سوسیالیسم و یک جامعه هماهنگ، کشور باید در ذهن شهروندان خود چنین ایده هایی را به عنوان استادی، حق، مسئولیت پذیری، قانون و اخلاق القا کند
[ترجمه گوگل]برای دستیابی به اهداف ساختن سوسیالیسم و یک جامعه هماهنگ، کشور باید در اندیشه شهروندان خود، ایده هایی مانند استعمار، حق، مسئولیت، قانون و اخلاق را درک کند
10. In addition to helping establish a role-based change management system, a common workflow can also help address mastership and replication issues in a distributed environment.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر کمک به ایجاد یک سیستم مدیریت تغییر مبتنی بر نقش، یک گردش کار مشترک می تواند به رفع mastership و موارد تکرار در یک محیط توزیعی کمک کند
[ترجمه گوگل]علاوه بر کمک به ایجاد یک سیستم مدیریت تغییر مبتنی بر نقش، یک گردش کار مشترک نیز می تواند به مسائل مربوط به استاد سازی و تکرار در یک محیط توزیع کمک کند
11. Interpretor is in great demand because the work of interpretation requires mastership of two languages and a vast knowledge of many fields.
[ترجمه ترگمان]Interpretor تقاضای زیادی دارد، زیرا کار تفسیر مستلزم مهارت و استادی دو زبان و دانش گسترده بسیاری از زمینه ها است
[ترجمه گوگل]تفسیر در تقاضای بزرگی است، زیرا کار تفسیر نیاز به استحکام دو زبان و دانش فراوان بسیاری از زمینه ها دارد
12. They will not be as long as there is this football world mastership and something to buy in the supermarket and these poor minds on the TV-screens faking them that all was fine.
[ترجمه ترگمان]آن ها تا زمانی که این دنیای فوتبال در حال افزایش است و چیزی برای خرید در سوپر مارکت وجود ندارد و این ذهن های فقیر بر روی صفحه تلویزیون تظاهر می کنند که همه چیز خوب است، نخواهند بود
[ترجمه گوگل]آنها تا زمانی که استعداد این جهان فوتبال وجود نداشته باشند و چیزی در بازار سوپرمارکت خرید کنند و این ذهن فقیر بر روی صفحه نمایش تلویزیون، آنها را فریب دهد که همه چیز خوب بود
13. In now, the bone porcelain be also the symbol of the mastership and position.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، چینی استخوان نماد مهارت و مهارت است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، پرسلن استخوان نیز نمادی از استعداد و موقعیت است
14. A technique used by master-type devices to request, grant and acknowledge bus mastership .
[ترجمه ترگمان]تکنیکی برای درخواست، کمک بلاعوض و تایید مهارت مدیریت اتوبوس به کار می رود
[ترجمه گوگل]تکنیک استفاده شده توسط دستگاه های استاد نوع برای درخواست، اعطای و تایید mastering است