1. a refugee camp
اردوگاه پناهندگان
2. the refugee camp has sprawled
اردوگاه آوارگان بی رویه رشد کرده است.
3. The author portrays life in a refugee camp very vividly.
[ترجمه ویدا] نویسنده زندگی را در اردوگاه پناهندگان به صورت زنده به تصویر کشیده است.
[ترجمه سوده کیا] نویسنده زندگی در اردوگاه پناهندگان را واضح وروشن به تصویر کشید.
[ترجمه ترگمان]نویسنده زندگی را در اردوگاه پناهندگان بسیار خوب توصیف می کند
[ترجمه گوگل]این نویسنده بسیار زنده به تصویر کشیدن زندگی در اردوگاه پناهندگان
4. The refugee problem has now reached immeasurable proportions.
[ترجمه ترگمان]مشکل پناهندگان در حال حاضر به نسبت های بی پایان رسیده است
[ترجمه گوگل]مشکل پناهجویان اکنون به میزان قابل توجهی رسیده است
5. Refugee workers said such action was a violation of medical ethics.
[ترجمه ترگمان]کارگران پناهنده گفتند که چنین اقداماتی نقض اصول اخلاقی پزشکی بوده است
[ترجمه گوگل]کارگران پناهنده گفتند چنین اقداماتی نقض اخلاق پزشکی است
6. Many of the refugee villages are in isolated areas.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از روستاهای پناهندگان در مناطق دورافتاده می باشند
[ترجمه گوگل]بسیاری از روستاهای پناهنده در مناطق منزوی هستند
7. Dysentery and malaria are rife in the refugee camps.
[ترجمه ترگمان]Dysentery و مالاریا در اردوگاه های پناهندگان شایع است
[ترجمه گوگل]بیماری های دیزنی و مالاریا در اردوگاه های پناهندگان پخش می شود
8. The Home Office has refused him refugee status.
[ترجمه ترگمان]اداره داخله از وضعیت پناهندگی او سرباز زده است
[ترجمه گوگل]اداره امور خانه او پناهندگی او را رد کرده است
9. In the refugee centres we saw many children whose stomachs were distended because of lack of food.
[ترجمه ترگمان]در مراکز پناهندگان، ما بسیاری از کودکانی را دیدیم که شکمشان به خاطر فقدان غذا در باد بود
[ترجمه گوگل]در مراکز پناهندگان ما بسیاری از کودکان را دیدیم که معده ها به علت کمبود غذا پراکنده بودند
10. The refugee situation must now be addressed as a matter of urgency.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر وضعیت پناهندگان باید به عنوان ماده ضروری مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه گوگل]اکنون وضعیت پناهندگان باید به عنوان فوریتی مورد توجه قرار گیرد
11. His early years in the refugee camp left a deep psychological scar.
[ترجمه ترگمان]اولین سال های او در اردوگاه پناهندگان یک جای زخم روانی عمیق گذاشت
[ترجمه گوگل]سالهای اولیه او در اردوگاه پناهندگان یک زخم روانشناختی عمیق را به وجود آورد
12. The refugee camps have reached saturation point.
[ترجمه ترگمان]اردوگاه های پناهندگان به نقطه اشباع رسیده اند
[ترجمه گوگل]اردوگاه های پناهندگان به نقطه اشباع رسیده است
13. Her experience as a refugee informs the content of her latest novel.
[ترجمه ترگمان]تجربه او به عنوان یک پناهنده از محتوای آخرین رمان او آگاه است
[ترجمه گوگل]تجربه او به عنوان یک پناهنده محتوای آخرین رمان او را مطلع می کند
14. Many illnesses in these temporary refugee camps are the result of inadequate sanitation.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بیماری ها در این اردوگاه های موقت پناهندگان ناشی از بهداشت ناکافی هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بیماری ها در این اردوگاه های موقت پناهندگان ناشی از بهداشت ناکافی است
15. The refugee camps sprawl across the landscape.
[ترجمه ترگمان]اردوگاه های پناهندگان در سراسر چشم انداز پخش می شوند
[ترجمه گوگل]اردوگاه های پناهندگان در سراسر چشم انداز گسترش می یابد