1. his claim has no scintilla of truth
ادعای او ذره ای حقیقت ندارد.
2. He says there is "not a scintilla of evidence" to link him to any controversy.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که \"هیچ مدرکی وجود ندارد\" که او را به بحث و جدل بکشاند
[ترجمه گوگل]او می گوید 'هیچ شواهدی وجود ندارد که بتواند او را به هر گونه اختلاف نظر مرتبط کند '
3. They had not found a scintilla of evidence against him.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک جرقه از مدارک علیه او پیدا نکرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها یک شواهد علیه او پیدا نکردند
4. There isn't a scintilla of evidence to prove it.
[ترجمه ترگمان]یک جرقه از مدرک برای اثبات آن وجود ندارد
[ترجمه گوگل]شواهدی وجود ندارد که آن را اثبات کند
5. There is not a scintilla of truth in what she says.
[ترجمه ترگمان]از چیزی که او می گوید یک scintilla وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در آنچه او می گوید، هیچ حقیقتی از حقیقت وجود ندارد
6. There's not a scintilla of truth in what he says.
[ترجمه ترگمان]از چیزی که او می گوید یک scintilla وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در آنچه که می گوید، هیچ حقیقتی وجود ندارد
7. There's not a scintilla of evidence.
[ترجمه ترگمان]یک جرقه از مدرک نیست
[ترجمه گوگل]شواهدی وجود ندارد
8. Novelty ignites scintilla admittedly easily, novelty always also is the prelude of the distance.
[ترجمه ترگمان]تازه شعله ور شدن به آسانی، تازگی و تازگی نیز پیش درآمد فاصله است
[ترجمه گوگل]عجیب و غریب scintilla را به راحتی روشن می کند، پیشگویی از راه دور همیشه تازگی است
9. Not a scintilla of evidence to prove it.
[ترجمه ترگمان]یه جرقه از مدرک برای اثباتش نیست
[ترجمه گوگل]نه یک شواهد برای اثبات آن