1. maternity dress
پیراهن آبستنی
2. maternity leave
مرخصی آبستنی
3. maternity ward
بخش زایمان
4. the maternity ward of a hospital
بخش زایمان بیمارستان
5. The contract gives a female executive maternity leave rights.
[ترجمه احسان] در این قرارداد برای خانمها ( آن خانم ) حق مرخصی اجباری زایمان داده شده است.
[ترجمه ترگمان]این قرارداد به یک زن اجرایی زن حق مرخصی می دهد
[ترجمه گوگل]این قرارداد حقوق زن و شوهر اجباری اجباری زنان را می دهد
6. Gynaecologists at Aberdeen Maternity Hospital have successfully used the drug on 60 women.
[ترجمه ترگمان]Gynaecologists در بیمارستان مادران آبردین با موفقیت از این دارو در ۶۰ زن استفاده کرده اند
[ترجمه گوگل]متخصص زنان و زایمان در بیمارستان زایمان ابردین موفق به استفاده از دارو در 60 زن شده است
7. Her going on maternity leave will create a temporary vacancy.
[ترجمه ترگمان]رفتن او به مرخصی زایمان، یک جای خالی موقتی را ایجاد خواهد کرد
[ترجمه گوگل]رفتن او به دوران بارداری یک جای خالی موقت ایجاد می کند
8. Are you eligible for early retirement/maternity leave?
[ترجمه ترگمان]آیا برای مرخصی زودهنگام یا مرخصی زایمان واجد شرایط هستید؟
[ترجمه گوگل]آیا واجد شرایط برای بازنشستگی / زایمان زود هنگام هستید؟
9. She spent five days in the maternity ward.
[ترجمه ترگمان]پنج روز را در بخش زایشگاه می گذراند
[ترجمه گوگل]او پنج روز در بخش زایمان صرف کرد
10. She works in the hospital's maternity wing.
[ترجمه ترگمان]او در بخش زایمان بیمارستان کار می کند
[ترجمه گوگل]او در جراحی مادر بزرگ کار می کند
11. Larger corporations are setting the trend for better maternity benefits.
[ترجمه ترگمان]شرکت های بزرگ تر در حال ایجاد گرایش برای منافع مادری بهتر هستند
[ترجمه گوگل]شرکت های بزرگ تر روند مناسب برای مزایای مزایای زایمان را تنظیم می کنند
12. Toronto hospital maternity wards were filled to capacity.
[ترجمه ترگمان]بخش های زایمان بیمارستان تورنتو پر از ظرفیت بود
[ترجمه گوگل]بخش مادران بیمارستان تورنتو به ظرفیت پر شده است
13. For all maternity clothing retailers, most above-the-line promotion is conducted through focused sources such as mother and baby magazines.
[ترجمه ترگمان]برای همه خرده فروشان پوشاک مادران، تبلیغات بیش از حد از طریق منابع متمرکز نظیر مجلات مادر و کودک انجام می شود
[ترجمه گوگل]برای همه خرده فروشان لباس های زایمان، اکثر خطوط تبلیغاتی از طریق منابع متمرکز مانند مجلات مادر و نوزاد انجام می شود
14. To qualify for maternity leave you must have worked for the same employer for two years.
[ترجمه ترگمان]برای واجد شرایط بودن برای زایمان، شما باید مدت دو سال برای یک کارفرما کار کنید
[ترجمه گوگل]برای واجد شرایط بودن برای ازدواج زود هنگام، شما باید برای یک کارفرمای دو ساله کار کنید
15. She's been given sick / compassionate / maternity leave.
[ترجمه ترگمان]او مرخصی استعلاجی \/ مرخصی زایمان به او داده شده است
[ترجمه گوگل]او مرخصی بیمار / مهربان / زایمان داده شده است