کلمه جو
صفحه اصلی

levant


معنی : مشرق، جاخالی کردن
معانی دیگر : (انگلیس) قرض بالا آوردن و ناپدید شدن، به چاک زدن، ورمالیدن، خاور نزدیک (سرزمین هایی که در کرانه ی خاوری مدیترانه قرار دارند) (در برابر: خاورمیانه و خاور دور)، رجوع شود به: levant morocco، خاور وشرق

انگلیسی به فارسی

خاور وشرق، مشرق، جاخالی کردن


لواط، جاخالی کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the lands bordering the eastern shore of the Mediterranean, including Turkey, Syria, Israel, and Lebanon.

(2) تعریف: large-grained morocco; Levant morocco.

• countries located on the eastern shores of the mediterranean sea
flee unpaid debts, escape in order to avoid paying debts (british slang)

مترادف و متضاد

مشرق (اسم)
levant, east, sunrise

جاخالی کردن (فعل)
dock, levant

جملات نمونه

1. An 1840 Cornish beam engine remains at the Levant mine, and is preserved by the National Trust.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۴۰ یک موتور پرتوی از \"کورنیش\" در معدن شام باقی ماند و از سوی بنیاد ملی نگهداری می شود
[ترجمه گوگل]یک موتور پرتو کورنیوس 1840 در معدن لوانت باقی می ماند و توسط اعتماد ملی حفظ می شود

2. His commercial activities centred on the Levant trade, in which he invested heavily until his retirement sometime in the late 1670s.
[ترجمه ترگمان]فعالیت های تجاری او بر روی تجارت شام متمرکز بود، که در آن او تا زمانی در اواخر دهه ۱۶۷۰ تا زمان بازنشستگی به شدت سرمایه گذاری کرد
[ترجمه گوگل]فعالیت های تجاری او بر تجارت لوانت متمرکز بود، که در آن تا زمان بازنشستگی او در اواخر دهه 1670 به شدت سرمایه گذاری کرد

3. Smaller than Levant Sparrowhawk, with pale cheeks, pale tail and brown on neck. Dark throat stripe like immature Levant.
[ترجمه ترگمان]کوچک تر از Levant، با گونه های پریده، دنب رنگ پریده و گردن آفتاب سوخته stripe سیاه مثل immature
[ترجمه گوگل]کوچکتر از Levant Sparrowhawk، با گونه های کم رنگ، دمپایی کم رنگ و قهوه ای در گردن نوار گلو تار مانند لوب نابالغ

4. Smaller than Levant Sparrowhawk, with pale cheeks, pale tail and brown on neck.
[ترجمه ترگمان]کوچک تر از Levant، با گونه های پریده، دنب رنگ پریده و گردن آفتاب سوخته
[ترجمه گوگل]کوچکتر از Levant Sparrowhawk، با گونه های کم رنگ، دمپایی کم رنگ و قهوه ای در گردن

5. The first period was the trade with Levant - East India, the second with the colonies.
[ترجمه ترگمان]دوره اول تجارت با شرق - شرق هند، دومی با مستعمرات بود
[ترجمه گوگل]اولین دوره تجارت با لوانت - شرق هندوستان بود، دومین کشور مستعمرات است

6. The single bolt weight of Levant garlic was significantly higher than Cang Shan garlic's and Soviet garlic's.
[ترجمه ترگمان]سیر تکی سیر به طور قابل توجهی بالاتر از سیر سیر سیر و سیر سیر شوروی بود
[ترجمه گوگل]وزن توری پیچ ساندویچ لوانت به طور قابل توجهی بالاتر از سیر سگ کینگ شان و سیر شوروی بود

7. During the 1650s he served as master of the Clothworkers' Company and an assistant of the Levant Company.
[ترجمه ترگمان]در طی سال ۱۶۵۰ او به عنوان رئیس شرکت Clothworkers و معاون شرکت شام خدمت کرد
[ترجمه گوگل]در طول 1650s او به عنوان کارشناسی ارشد شرکت پوشاک Clothworkers و دستیار شرکت Levant خدمت کرده است

8. For Venice, the freedom of navigation along the Adriatic was vital to the maintenance of its seaborne trade with the Levant.
[ترجمه ترگمان]برای ونیز، آزادی ناوبری در امتداد دریای آدریاتیک برای حفظ تجارت seaborne با مشرق زمین حیاتی بود
[ترجمه گوگل]برای ونیز، آزادی ناواری در امتداد آدریاتیک برای حفظ تجارت دریایی خود با لوانت بسیار حیاتی بود

9. Her Euboian ally Eretria added five, and may have sent more to join the Ionian fleet in the Levant.
[ترجمه ترگمان]Eretria ally، متحد Euboian، پنج بار اضافه کرد، و ممکن است بیشتر برای پیوستن به ناوگان ایونی در شرق اعزام شود
[ترجمه گوگل]Eretria متحد Euboian او پنج نفر را اضافه کرده و ممکن است بیشتر برای پیوستن به ناوگان یونانی در لوانت فرستاده شود

10. The etiological factors, histogenesis, clinical chara cterizations, diagnosis and different diagnosis were discussed along with the re levant references.
[ترجمه ترگمان]عوامل etiological، histogenesis، بالینی chara بالینی، تشخیص و تشخیص متفاوت در کنار منابع levant مورد بحث قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]عوامل زمینه ای، histogenesis، علائم بالینی، تشخیص و تشخیص های مختلف همراه با مراجع دوباره مورد بحث قرار گرفت

11. Happiness is not something you experience ; it's something you remember. - -- O . Levant, Ameican pianist.
[ترجمه ترگمان]خوشبختی چیزی نیست که شما تجربه داشته باشید؛ این چیزی است که به خاطر دارید ا - ا شام، پیانو پیانو
[ترجمه گوگل]شادی چیزی است که تجربه می کنید؛ این چیزی است که به یاد می آورید - - O لوانت، پیانیست Ameican

12. That's correct. We will apply for approval, registration and a business license levant authorities.
[ترجمه ترگمان]درست است ما برای تایید، ثبت و مجوز تجاری برای مقامات درخواست خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]این درست است ما برای تأیید، ثبت نام و مجوزهای مجوز کسب و کار درخواست خواهیم کرد

پیشنهاد کاربران

شام، سرزمین شامات.

شام - سرزمین شام
مثل :
Islamic State of Iraq and the Levant
دوله الاسلام فی العراق و الشام :داعش ( ISIL )

شامات
Region in the Eastern Mediterranean

The Levant ( /ləˈv�nt/ ) is an approximate historical geographical term referring to a large area in the Eastern Mediterranean region of Western Asia. In its narrowest sense, it is equivalent to the historical region of Syria, which included present - day Syria, Lebanon, Jordan, Israel, Palestine and most of Turkey south - east of the middle Euphrates. In its widest historical sense, the Levant included all of the Eastern Mediterranean with its islands; that is, it included all of the countries along the Eastern Mediterranean shores, extending from Greece to Cyrenaica in eastern Libya.


نام یک منطقهٔ تاریخی که در باختر غرب آسیا قرار دارد و شامل سوریه، اردن، و اسرائیل می شود

شام یا شامات اصطلاحی تاریخی جغرافیایی است که به منطقه ای کمابیش گسترده گفته می شود در جنوب غرب آسیا که از شمال به رشته کوه های توروس، از جنوب به صحرای عرب، از خاور به میانرودان و از باختر به دریای مدیترانه محدود است. در قبل از میلاد به این مکان کنعان می گفتند.

ین منطقه دربرگیرنده سرزمین هایی است که امروزه کشورهای سوریه، اردن، لبنان، اسرائیل ، فلسطین، قبرس، بخش هایی از جنوب ترکیه و شرق مصر در آن جای دارند. گاهی بخش هایی از غرب عراق را نیز جزو سرزمین شام به شمار می آورند.

از شهرهای مهم سرزمین شام می توان به دمشق، انطاکیه، حلب اشاره کرد.

این سرزمین در زمان ابوبکر ضمیمه قلمرو اسلام گشت و پس از خلفای راشدین تا روزگار عباسیان، هنگامی که امویان حاکم بر سرزمین های اسلام بودند، مرکز خلافت اسلامی در این خطه قرار داشت.

سالشمار در دوران سلوکیان و اشکانیان
در سال های ۶۷ تا ۶۳ پیش از میلاد، پومپه سردار رومی، سوریه و ارمنستان را فتح کرده و آخرین پادشاه سلوکیان را از سلطنت عزل می نماید. جمهوری روم همسایه پادشاهی اشکانی می شود.
در سال ۵۱ پیش از میلاد ارتش اشکانیان به سوریه حمله می کند.
در سال ۲۰ پیش از میلاد، درفش رومیان بازگردانده می شود. ∗ آناتولی و سوریه توسط دولت اشکانی به روم پس داده می شود.
پیشینه
سرزمین شام از سپیده دم تاریخ گهواره تمدن بوده است. تمدن هایی چون تمدن آرامیان، سریانیان، کنعانیان، فنیقیان، هوریان، اموریان و بسیاری دیگر در این سرزمین پدید آمده اند و کتاب تاریخ را ستبرتر کرده اند.

روزگار امویان
در روزگار امویان دمشق مرکز حکومت امویان بود

روزگار ایوبیان و جنگ های صلیبی
روزگار عثمانیان
روزگار قیمومت


کلمات دیگر: