کلمه جو
صفحه اصلی

paymaster


معنی : سررشته دار، مامور پرداخت
معانی دیگر : صندوقدار

انگلیسی به فارسی

مامور پرداخت، سررشته دار


paymaster، سررشته دار، مامور پرداخت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person employed or authorized by an organization to pay wages and salaries.

• one who pays salaries
a paymaster is a person or organization that pays for an activity or project to be carried out, and therefore has some control over it.

مترادف و متضاد

سررشته دار (اسم)
chief accountant, paymaster

مامور پرداخت (اسم)
paymaster

جملات نمونه

1. As paymaster he was responsible for the organization of the finance required in the restoration of the neglected royal palaces.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مامور پرداخت، وی مسئول سازمان امور مالی مورد نیاز در احیای کاخه ای سلطنتی فراموش شده بود
[ترجمه گوگل]به عنوان پرداخت کننده، او مسئول تأمین مالی مورد نیاز برای بازسازی کاخ های سلطنتی نادیده گرفته شده بود

2. "Germans feel like the paymaster for the EU and have a sense of entitlement," said Neugebauer, adding that Merkel "tends to act like a schoolmistress at times. "
[ترجمه ترگمان]Neugebauer گفت: \"آلمانی ها احساس می کنند که\" paymaster \"برای اتحادیه اروپا وجود دارد و احساس\" استحقاق \" دارد وی افزود که مارکل \"اغلب اوقات به عنوان یک مدرسه عمل می کند\"
[ترجمه گوگل]نایبابوئر گفت: 'آلمانیها به عنوان مجری شناخته شده برای اتحادیه اروپا احساس راحتی می کنند، و اضافه می کند که مرکل در بعضی مواقع مانند یک مدرس مدرسه عمل می کند '

3. As the main EU paymaster, Germany contributes £8 billion annually more than it gets back from Brussels.
[ترجمه ترگمان]به عنوان the اصلی اتحادیه اروپا، آلمان سالانه ۸ میلیارد پوند کمک می کند تا از بروکسل
[ترجمه گوگل]آلمان به عنوان عمده پرداخت کننده اصلی اتحادیه اروپا هشت میلیارد پوند سالانه بیشتر از آنکه از بروکسل بازگردد، کمک می کند

4. Suspected paymaster Christopher Metsos didn't appear in an American court. He bail in Cyprus.
[ترجمه ترگمان]\"کریستوفر Metsos\"، مامور سیاسی، در یک دادگاه آمریکایی حاضر نشد او در قبرس به قید وثیقه آزاد شد
[ترجمه گوگل]کریستوفر ماتسوس، بازرس مظنون در دادگاه آمریکا ظاهر نشد او در قبرس قیمومیت دارد

5. But although Germany is the currency bloc's paymaster, pushing for a technical default won't help matters.
[ترجمه ترگمان]اما اگر چه آلمان مامور پرداخت پول است، هل دادن برای پرداخت بدهی فنی کمکی نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]اما اگرچه آلمان پولساز است، اما به دلیل پیش فرض فنی، به مسائل مهم کمک نمی کند

6. He was forced hy his paymaster in the secret to keep quiet about these murders.
[ترجمه ترگمان]او مجبور شده بود که در مخفی نگه داشتن این قتل ها، به سهم خود بپردازد
[ترجمه گوگل]او مجبور شد تا در مورد این قتل ها سکوت کند

7. The good paymaster is lord of another man s purse.
[ترجمه ترگمان]مامور خوب، فرمانروای یک مرد دیگر است
[ترجمه گوگل]بازرس خوب، صاحب کیف پول دیگر است

8. Yet he is a survivor, sticking to his sobering material and plain aesthetic no matter who his paymaster is.
[ترجمه ترگمان]با این حال او یکی از بازماندگان است و به مواد sobering و زیبایی شناسی ساده خود پایبند است، مهم نیست که paymaster چه کسی است
[ترجمه گوگل]با این حال، او بازمانده است، به مواد و برداشت خود از زیبایی و زیبایی ناپایدار بستگی دارد، مهم نیست که چه کسی استعدادش را داشته باشد

9. More often than not these involved cooperation with the government as the only available paymaster.
[ترجمه ترگمان]بیشتر از این هم کاری با دولت به عنوان تنها paymaster موجود نیست
[ترجمه گوگل]در اغلب موارد این همکاری درگیر با دولت به عنوان تنها پرداخت کننده موجود است

10. They want to see an end to the image of trade unions as Labour's paymaster and, by implication, policy-maker.
[ترجمه ترگمان]آن ها خواهان پایان دادن به تصویر اتحادیه های تجاری به عنوان paymaster کارگری و با مفهوم ضمنی سیاست هستند
[ترجمه گوگل]آنها میخواهند تصویری از اتحادیههای کارگری را به عنوان مدرس کارگر و به طور ضمنی، سیاستگذار ایجاد کنند

11. In a payroll robbery at a shoe factory in South Braintree, Massachusetts, the paymaster and his guard were killed.
[ترجمه ترگمان]در یک سرقت از کارخانه shoe در برین تری، ماساچوست، مامور پرداخت و his کشته شدند
[ترجمه گوگل]سرقت حقوق و دستمزد در کارخانه کفش در Braintree جنوبی، ماساچوست، بازرس و نگهبان او کشته شدند

12. A kin slayer and fugitive, Tyrion assumes manifold roles in "Dragons": mummer, soldier, paymaster, slave, river rat and captive.
[ترجمه ترگمان]تیریون که یک قاتل و فراری است، نقش های مختلفی در \"اژدها\" دارد: mummer، سرباز، paymaster، برده، موش رودخانه ای و اسیر
[ترجمه گوگل]تیریون یک قاتل و فراری است که نقش چندگانه را در مامور اژدها، سرباز، قاتل، برده، موش و موش خرما دارد

13. It would be hypocritical unethical, in fact for the paymaster to shrug off responsibility.
[ترجمه ترگمان]این کار ریاکارانه خواهد بود، در حقیقت مامور پرداخت بدهی را شانه بالا می اندازد
[ترجمه گوگل]این امر می تواند ریاکارانه غیر اخلاقی باشد، در واقع برای پرداخت کننده، مسئولیت را از بین می برد

14. NHS trusts, primary care trusts, and strategic health authorities use the government's own bank—in the form of the Office of Her Majesty's Paymaster General.
[ترجمه ترگمان]خدمات بهداشت و سلامت ملی به اعتماد اولیه اعتماد دارد و مقامات بهداشتی استراتژیک از بانک خود دولت - به شکل دفتر دادستان کل اعلیحضرت استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]اعتماد NHS، اعتماد مراقبت های اولیه، و مقامات استراتژیک سلامت از بانک خود دولت استفاده می کنند - به شکل دفتر حسابدار عالی رتبه وی


کلمات دیگر: