کلمه جو
صفحه اصلی

reinterpretation


معنی : تفسیر مجدد
معانی دیگر : تفسیر مجدد

انگلیسی به فارسی

تفسیر مجدد، برداشت تازه، تعبیر تازه، تعبیری متفاوت


تفسیر مجدد


انگلیسی به انگلیسی

• additional elucidation, repeated explanation

مترادف و متضاد

تفسیر مجدد (اسم)
reinterpretation

جملات نمونه

1. Until the major reinterpretation by E. P. Thompson in 196 a consensus view of Luddism prevailed among historians.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که تفسیر مجدد بزرگ توسط E پی تامسون در سال ۱۹۶ دیدگاه اجماع نظر از Luddism را در میان مورخان به دست آورد
[ترجمه گوگل]تا زمانی که تفسیر اصلی توسط E P Thompson در سال 196، دیدگاه اجماعی در مورد لویدیزم در بین مورخان غالب شد

2. This recondite reinterpretation of the classics had the unlooked-for result of keeping them alive and well for many, many centuries.
[ترجمه ترگمان]این تفسیر مجدد عجیب آثار کلاسیک، نتیجه غیر منتظره ای را داشت که آن ها را زنده نگه می داشت و برای بسیاری از قرون متمادی
[ترجمه گوگل]این تفسیر مجدد کلاسیک از کلاسیک ها بی توجه بود - برای نتیجه نگه داشتن آنها زنده و خوب برای بسیاری از بسیاری از قرن ها است

3. It is a reinterpretation of modern design for urbanite, eco-friendly, practical and balances with aesthetics.
[ترجمه ترگمان]این یک تعبیر مجدد از طراحی مدرن برای urbanite، سازگار با محیط زیست، عملی و متعادل با زیبایی شناسی است
[ترجمه گوگل]این یک تفسیر مجدد از طراحی مدرن برای شهروندان، سازگار با محیط زیست، عملی و تعادل با زیبایی شناسی است

4. Instead, ask how Muslims understand ijtihad, or reinterpretation, within their faith traditions and cultural communities.
[ترجمه ترگمان]در عوض، بپرسید که چگونه مسلمانان اجتهاد را درک می کنند، یا چگونه تفسیر می شوند، در سنت های اعتقادی و جوامع فرهنگی
[ترجمه گوگل]در عوض، بپرسید که چگونه مسلمانان درک عقیده و تفسیر خود را در سنت های ایمان و جوامع فرهنگی خود درک می کنند

5. The Reinterpretation to " Ethnic Survey " and'social History Investigations Series "
[ترجمه ترگمان]سریال \"بررسی نژادی\" و مجموعه تحقیقات تاریخ اجتماعی \"
[ترجمه گوگل]تفسیر تفسیری به 'بررسی قومی' و 'تحقیقات تاریخی تاریخ اجتماعی'

6. Their unique architectural style is a reinterpretation of European Baroque by Chinese and Philippine craftsmen.
[ترجمه ترگمان]سبک معماری منحصر به فرد آن ها، تعبیر مجددی از باروک اروپایی توسط صنعتگران چینی و فیلیپینی است
[ترجمه گوگل]سبک معماری منحصر به فرد آنها یک تفسیر مجدد اروپایی باروک توسط صنعتگران چینی و فیلیپین است

7. Methods Reinterpretation of Freud s theory of dream interpretation with logical analysis.
[ترجمه ترگمان]روش ها: تفسیر تئوری فروید از تعبیر خواب با تحلیل منطقی
[ترجمه گوگل]روشهای تفسیر تئوری فروید درباره تفسیر خواب با تحلیل منطقی

8. Sometimes this takes the form of a reinterpretation of events.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات این شکل یک تفسیر مجدد از وقایع را به خود می گیرد
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات این امر به شکل تفسیری از وقایع رخ می دهد

9. The ancient "Book of Songs" needs a reinterpretation for the young people.
[ترجمه ترگمان]کتاب \"سرود\" باستانی نیاز به یک تفسیر مجدد برای جوانان دارد
[ترجمه گوگل]کتاب 'آهنگهای باستانی' نیاز به تفسیر جدیدی برای جوانان دارد

10. There are times when the only way to win is by a crafty reinterpretation of the rules.
[ترجمه ترگمان]زمان هایی وجود دارد که تنها راه برنده شدن توسط یک تعبیر مجددی از قواعد است
[ترجمه گوگل]زمان هایی وجود دارد که تنها راهی برای برنده شدن توسط یک تفسیر مجازی از قوانین وجود دارد

11. It is especially difficult given that several of the most important Idealists were also actively contributing to the reinterpretation of Liberal principles.
[ترجمه ترگمان]به ویژه با توجه به اینکه بسیاری از مهم ترین Idealists به طور فعال به تفسیر مجدد اصول لیبرال کمک می کنند، دشوار است
[ترجمه گوگل]این امر به ویژه دشوار است که تعدادی از مهمترین ایده آلیست ها نیز به طور جدی در تعریف تفسیر اصول لیبرال مشارکت داشته باشند

12. Sometimes the message has been much more subtle and capable of reinterpretation in a later and more conscious age.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات این پیام بسیار زیرکانه تر بوده و قادر به تفسیر مجدد در عصر later و more است
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات این پیام بسیار بیشتر ظریف و قادر به تفسیر مجدد در عصر بعد و آگاهانه بوده است

13. While they pay respect to the environment by utilizing passive energy, they are also a new architectural reinterpretation of the traditional tower expressed in a solemn manner unique to the school.
[ترجمه ترگمان]در حالی که آن ها با استفاده از انرژی منفعل به محیط زیست احترام می گذارند، آن ها نیز یک تفسیر مجدد معماری جدید از برج سنتی هستند که با یک روش جدی منحصر به مدرسه بیان می شود
[ترجمه گوگل]در حالی که با استفاده از انرژی غیرفعال به محیط اطراف احترام می گذارند، آنها یک تفسیر معماری جدید از برج سنتی هستند که به طور جدی به مدرسه منحصر می شود

پیشنهاد کاربران

تفسیر دوباره

بازخوانی


کلمات دیگر: