معنی : عیادت کردن
pay a visit
معنی : عیادت کردن
انگلیسی به انگلیسی
• visit, make a visit, drop by
مترادف و متضاد
عیادت کردن (فعل)
visit, pay a visit
جملات نمونه
1. I think I'll pay a visit to the hairdresser's while I'm in town.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم تا وقتی که در شهر هستم یک سری به آرایشگاه بزنم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم زمانی که من در شهر هستم، به آرایشگاه می روم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم زمانی که من در شهر هستم، به آرایشگاه می روم
2. If you have time, pay a visit to the City Art Gallery.
[ترجمه ترگمان]اگر وقت دارید، دیداری از گالری هنر شهر خواهید داشت
[ترجمه گوگل]اگر وقت دارید، به گالری گالری شهر برید
[ترجمه گوگل]اگر وقت دارید، به گالری گالری شهر برید
3. I figure on going over to town to pay a visit.
[ترجمه ترگمان] فکر کنم باید برم شهر تا یه سری به شهر بزنم
[ترجمه گوگل]من در حال رفتن به شهر برای پرداخت یک سفر می خواهم
[ترجمه گوگل]من در حال رفتن به شهر برای پرداخت یک سفر می خواهم
4. If you have time, pay a visit to the local museum.
[ترجمه فاطمه مروی] اگر وقت دارید از موزه محلی بازدید کنید.
[ترجمه ترگمان]اگر وقت دارید، بازدید از موزه محلی را بپردازید[ترجمه گوگل]اگر وقت دارید، به موزه محلی مراجعه کنید
5. Perhaps you would like to pay a visit to London.
[ترجمه ترگمان]شاید مایل باشید به لندن بروید
[ترجمه گوگل]شاید شما مایل به بازدید از لندن باشید
[ترجمه گوگل]شاید شما مایل به بازدید از لندن باشید
6. Did you pay a visit to the leaning tower in Pisa while you were in Italy?
[ترجمه ترگمان]هنگامی که در ایتالیا بودی به دیدن برج کج پیزا آمدی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در حال بازدید از برج غرق در پیزا در حالی که شما در ایتالیا بودید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در حال بازدید از برج غرق در پیزا در حالی که شما در ایتالیا بودید؟
7. Given permission by the Brigade Major to pay a visit to the Highland Division to obtain new reeds for the bagpipes.
[ترجمه ترگمان]از سوی تیپ سرگرد دستور داده شد که به بخش Highland سفر کند تا نی جدید را برای نی انبان به دست آورد
[ترجمه گوگل]با توجه به اجازه تیپ تیپ عمده برای بازدید از بخش های Highland برای به دست آوردن نی های جدید برای ducipes
[ترجمه گوگل]با توجه به اجازه تیپ تیپ عمده برای بازدید از بخش های Highland برای به دست آوردن نی های جدید برای ducipes
8. Whilst the truly adventurous will wish to pay a visit to the gliding club at nearby Dinnet.
[ترجمه ترگمان]در حالی که ماجراجویی واقعا ماجراجو مایل به پرداخت دیداری از باشگاه فوتبال در حوالی Dinnet می باشد
[ترجمه گوگل]در حالی که واقعا پرماجرا مایل به بازدید از باشگاه گلف در نزدیکی Dinnet است
[ترجمه گوگل]در حالی که واقعا پرماجرا مایل به بازدید از باشگاه گلف در نزدیکی Dinnet است
9. They were scheduled to pay a visit to another model resettlement village that morning - their last official tour.
[ترجمه ترگمان]قرار بود آن ها برای بازدید از یک مدل دیگر در آن روز صبح - آخرین سفر رسمی آن ها، دیداری داشته باشند
[ترجمه گوگل]آنها صبح - آخرین رسمی تور خود را برای سفر به یک روستای دیگر اسکان مجدد مدل برنامه ریزی کردند
[ترجمه گوگل]آنها صبح - آخرین رسمی تور خود را برای سفر به یک روستای دیگر اسکان مجدد مدل برنامه ریزی کردند
10. The Marshal decided it was time to pay a visit to Headquarters.
[ترجمه ترگمان]مارشال به این نتیجه رسید که وقت آن رسیده است که دیداری از ستاد مرکزی انجام دهد
[ترجمه گوگل]مارشال تصمیم گرفت آن زمان برای دیدار از دفتر مرکزی برگزار شود
[ترجمه گوگل]مارشال تصمیم گرفت آن زمان برای دیدار از دفتر مرکزی برگزار شود
11. I decide to pay a visit to the Societes office.
[ترجمه ترگمان]من تصمیم گرفتم که یه سری به دفتر \"Societes\" بزنم
[ترجمه گوگل]من تصمیم گرفتم که به دفتر کمیته دیدار کنم
[ترجمه گوگل]من تصمیم گرفتم که به دفتر کمیته دیدار کنم
12. Abbess Julia : Yes, I have to pay a visit.
[ترجمه ترگمان] بله، باید یه سری بزنم
[ترجمه گوگل]عباس جولیا بله، من مجبورم دیدار کنم
[ترجمه گوگل]عباس جولیا بله، من مجبورم دیدار کنم
13. Perhaps Mr Sarkozy should pay a visit to Chattanooga, Tennessee.
[ترجمه ترگمان]شاید آقای سارکوزی باید به چاتانوگا، تنسی سفر کند
[ترجمه گوگل]شاید آقای سارکوزی باید به چاتانوگو، تنسی سفر کند
[ترجمه گوگل]شاید آقای سارکوزی باید به چاتانوگو، تنسی سفر کند
14. Russia's president, Vladimir Putin, is expected to pay a visit to Tehran later this month.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، در اواخر این ماه به تهران سفر کند
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که رئیس جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، در ماه جاری به تهران سفر کند
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که رئیس جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، در ماه جاری به تهران سفر کند
پیشنهاد کاربران
ملاقات کردن
به دیدار کسی رفتن
( collocation )
( collocation )
بازدید کردن
یک سری به جایی زدن
کلمات دیگر: