کلمه جو
صفحه اصلی

levitate


معنی : برخاستن، بلند شدن، شناور شدن
معانی دیگر : (فرا روان شناسی) پرواز کردن، از زمین بلند شدن، به پرواز در آمدن

انگلیسی به فارسی

از زمین بلند شدن، پرواز کردن، برخاستن، بلند شدن، شناور شدن


هدایت کردن، شناور شدن، بلند شدن، برخاستن


(فرا روان شناسی) از زمین بلند کردن، به پرواز درآمدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: levitates, levitating, levitated
• : تعریف: to rise and float, apparently without hindrance from the force of gravity.
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: levitation (n.), levitator (n.)
• : تعریف: to cause to rise and float in such a way, esp. by magical power.

• float, become buoyant; cause to rise and float in the air (spiritualism)
if someone levitates something, they make it rise into the air without any visible support. some people believe that they can do this through meditation or magic.

مترادف و متضاد

rise into the air


Synonyms: be suspended, defy gravity, drift, float, fly, hang, hover, rise, soar


برخاستن (فعل)
up, step up, rise, uprise, arise, get up, levitate

بلند شدن (فعل)
rise, arise, get up, levitate, ascend, mount, upheave, louden, uprear

شناور شدن (فعل)
levitate, float, swim

جملات نمونه

1. He has claimed he can levitate.
[ترجمه ترگمان]او ادعا کرده است که می تواند در پرواز باشد
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که او می تواند از او حمایت کند

2. Nina can, apparently, levitate a small ball between her hands.
[ترجمه ترگمان]نی نا ظاهرا در میان دست هایش توپ کوچکی را در هوا بلند می کند
[ترجمه گوگل]ظاهرا نینا می تواند یک توپ کوچکی را بین دستانش قرار دهد

3. I often dream that I can levitate.
[ترجمه ترگمان] اغلب خواب می بینم که میتونم پرواز کنم
[ترجمه گوگل]من اغلب رویای می کنم که می توانم از آن استفاده کنم

4. He made himself levitate over the capital.
[ترجمه ترگمان]خود را روی پایتخت شناور کرد
[ترجمه گوگل]او خودش را به سمت پایتخت گذاشت

5. The guru claimed that he could levitate.
[ترجمه ترگمان]معلم ادعا کرد که می تواند در پرواز باشد
[ترجمه گوگل]گورو ادعا کرد که او می تواند از بین برود

6. Levitate now costs 3 % of base mana.
[ترجمه ترگمان]اکنون levitate در حال حاضر ۳ درصد از mana پایه را هزینه می کند
[ترجمه گوگل]Levitate در حال حاضر 3٪ از مانا پایه را هزینه می کند

7. They marched innocently off to the Pentagon to try to levitate it and put flowers in rifle barrels.
[ترجمه ترگمان]آن ها معصومانه به طرف پنتاگون رفتند تا آن را بالا بیاورند و در بشکه های تفنگ قرار دهند
[ترجمه گوگل]آنها به صورت بی گناه به پنتاگون رفتند تا سعی کنند آن را بپوشند و گل ها را در بشکه های تفنگ بگذارند

8. A toy consists of a magnetic spinning top and a plate containing magnets (e. g. "Levitron"). The top may levitate above the magnetic plate. Under what conditions can one observe the phenomenon?
[ترجمه ترگمان]یک اسباب بازی شامل یک میله چرخش مغناطیسی و یک بشقاب حاوی magnets (e به عنوان مثال \"Levitron\") بالا ممکن است بالاتر از صفحه مغناطیسی باشد تحت چه شرایطی می توان پدیده را مشاهده کرد؟
[ترجمه گوگل]یک اسباب بازی شامل یک چرخش مغناطیسی و یک صفحه حاوی آهن ربا (مانند 'Levitron') است بالا ممکن است در بالای صفحه مغناطیسی قرار بگیرد در چه شرایطی می توان پدیده را مشاهده کرد؟

پیشنهاد کاربران

رو هوا وایسادن

در هوا شناور بودن


کلمات دیگر: