کلمه جو
صفحه اصلی

penitential


معنی : وابسته به طلب مغفرت و ندامت
معانی دیگر : ندامت آمیز، حاکی از پشیمانی، توبه آمیز، هود کارانه، رجوع شود به: penitent

انگلیسی به فارسی

وابسته به طلب مغفرت وندامت


مجازات، وابسته به طلب مغفرت و ندامت


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, or expressing penitence.
اسم ( noun )
مشتقات: penitentially (adv.)
(1) تعریف: a penitent.
مشابه: penitent

(2) تعریف: a book or set of church rules concerning the Christian sacrament of penance.

• book of penance, book containing rules for repenting one's sins
of repentance, of penitence; of returning to one's faith
penitential means expressing deep sorrow and regret at having done something wrong; a formal word.

مترادف و متضاد

وابسته به طلب مغفرت و ندامت (صفت)
penitential

جملات نمونه

1. his penitential tears
اشک های ندامت آمیز او

2. It's a priest's penitential chain to be worn around the waist against the skin.
[ترجمه ترگمان]این زنجیر penitential است که دور کمرش ساییده می شود
[ترجمه گوگل]این یک زنجیره مظلوم کشیش است که در اطراف کمر در برابر پوست پوشیده می شود

3. And alas, I thought, my penitential journey over, they didn't do it separately in the first place.
[ترجمه ترگمان]و افسوس که سفر penitential به پایان رسید، آن ها این کار را جداگانه انجام ندادند
[ترجمه گوگل]و افسوس، من فکر کردم، سفر تکان دهنده من، آنها این کار را به طور جداگانه انجام ندادند

4. The word also had a penitential meaning.
[ترجمه ترگمان]این واژه همچنین معنای penitential را نیز داشت
[ترجمه گوگل]این کلمه نیز معنای ظاهری داشت

5. I spent a penitential weekend augmenting the green acceptable.
[ترجمه ترگمان]من یه آخر هفته رو برای augmenting رو قابل قبول کردم
[ترجمه گوگل]من یک آخر هفته ملاقات کردیم که قابل قبول سبز بود

6. Penitential works are very important during Lent.
[ترجمه ترگمان]آثار Penitential در ایام روزه بسیار مهم هستند
[ترجمه گوگل]آثار محکومیت در طول زایمان بسیار مهم است

7. The penitential canons are imposed only on the living, and no burden ought to be imposed on the dying, according to them.
[ترجمه ترگمان]بر طبق گفته آن ها، قوانین penitential تنها بر روی زندگی اعمال می شوند و هیچ دوش نباید بر روی مرگ اعمال شود
[ترجمه گوگل]کانون های تحقیر آمیز تنها بر روی زندگی تحمیل می شوند و بر طبق آنها، هیچ اتهامی به مرگ نمی رسد

8. He stressed the penitential aspect of monasticism - little food, no meat, hard manual labor, and strict silence.
[ترجمه ترگمان]او بر جنبه penitential رهبانیت، غذا، گوشت، کار دستی سخت، و سکوت مطلق تاکید کرد
[ترجمه گوگل]او تاکید کرد که جنبه تسلیحاتی از مدیتیشن - غذای کم، بدون گوشت، کار دستی سخت و سکوت سخت

9. Devotion in the Middle Ages was often expressed by means of penitential journeys to famous shrines.
[ترجمه ترگمان]Devotion در قرون وسطی اغلب با استفاده از journeys penitential به مقبره های مشهور ابراز می شد
[ترجمه گوگل]عزت نفس در قرون وسطی اغلب با استفاده از سفرهای معصومانه به معبد معروف بیان می شود

10. There are extraordinarily vivid and exuberant pictures which are countered by others which have an almost penitential mood to them.
[ترجمه ترگمان]این تصاویر بسیار جاندار و exuberant هستند که با دیگران مقابله می کنند که حالت almost برای آن ها دارند
[ترجمه گوگل]تصاویر فوق العاده زنده و پرطرفدار وجود دارد که توسط دیگران مقابله می کنند و تقریبا آنها را خدشه دار می کند

11. From the end of the period of the Kings, public penitential festivals were a frequent necessity.
[ترجمه ترگمان]از پایان دوره شاهان، جشن های عمومی penitential یک ضرورت همیشگی بود
[ترجمه گوگل]از پایان دوران پادشاهان، جشنواره های رسوایی عمومی ضرورت مکرر بود

12. Such thing like this has happened frequently and I know it is my essence: violating knowingly and pertinacity and just being conscious and penitential afterward.
[ترجمه ترگمان]چنین چیزی به کرات اتفاق می افتد و من می دانم که این موضوع جوهر من است: تخطی از آگاهانه و pertinacity و بعد از آن آگاه و penitential
[ترجمه گوگل]چنین چیزی مثل این است که اغلب اتفاق افتاده است و من می دانم که جوهر من نقض آگاهانه و ناتوانی و بعد از آن، آگاه بودن و تسلیم شدن است

13. Fat Tuesday offers Christians (and others) a final chance to party before the penitential season of Lent begins.
[ترجمه ترگمان]سه شنبه چربی به مسیحیان (و دیگران)فرصت نهایی برای مهمانی قبل از عید فصح را می دهد
[ترجمه گوگل]چربی سه شنبه مسیحیان (و دیگران) فرصتی نهایی برای حزب فراهم می کند تا قبل از فصل ختنه زدن از قربانگاه آغاز شود

14. If they would serve their fellow-men, let them do it by making manifest the power and reality of conscience, in constraining them to penitential self-abasement!
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها به همنوعان خود خدمت کنند، با ساختن قدرت و واقعیت وجدان به آن ها اجازه دهند که خود را به abasement توبه کنند!
[ترجمه گوگل]اگر آنها به همتایان خود خدمت کنند، اجازه دهید آنها را با قدرت و واقعیت وجدان آشکار نمایند، و آنها را محدود به خودکفایی مجازات کنند!

his penitential tears

اشک‌های ندامت‌آمیز او



کلمات دیگر: