کلمه جو
صفحه اصلی

mecca


معنی : مکه، مکه معظمه
معانی دیگر : محل همایش شمار زیادی از مردم، (با m بزرگ) شهر مکه، کعبه ی آمال، جای دلخواه، mekka مکه

انگلیسی به فارسی

( mekka ) مکه، مکه معظمه


مکه، مکه معظمه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the religious capital of Saudi Arabia and the Muslim world.

(2) تعریف: (usu. l.c.) any place that many people visit or want to visit, or a goal that is sought by many.

• one of two capitals of saudi arabia, birthplace of mohammed, spiritual center of islam; place to which pilgrimage is made; center which attracts people of a certain group
mecca is a city in saudi arabia, which is the holiest city in islam because the prophet mohammed was born there.
if you say that a place is a mecca for people of a particular kind, you mean that many of them go there because there is something there that interests or attracts them.

مترادف و متضاد

مکه (اسم)
mecca

مکه معظمه (اسم)
mecca

center, goal


Synonyms: aim, capital, destination, focal point, focus, heart, hub, nerve center, objective, purpose


جملات نمونه

1. His Indiana bookstore became a mecca for writers and artists.
[ترجمه ترگمان]کتابفروشی Indiana او به مکانی برای نویسندگان و هنرمندان تبدیل شد
[ترجمه گوگل]کتاب فروشی ایندیانا برای نویسندگان و هنرمندان مکه بود

2. He was on his annual pilgrimage to Mecca when he fell ill.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که بیمار شد او در زیارت حج به مکه بود
[ترجمه گوگل]او هنگام مسافرت سالیانه خود به مکه در بیمارستان بستری شد

3. Islam's most sacred shrine is at Mecca in Saudi Arabia.
[ترجمه ترگمان]مقدس ترین معابد اسلام در مکه در عربستان سعودی قرار دارد
[ترجمه گوگل]مقدس ترین مقدس اسلام در مکه در عربستان سعودی است

4. Florence is a mecca for students of Art History.
[ترجمه ترگمان]فلورانس مکانی برای دانشجویان تاریخ هنر است
[ترجمه گوگل]فلورانس مکه برای دانشجویان تاریخ هنر است

5. The coast is a mecca for tourists.
[ترجمه ترگمان]این ساحل، مکانی برای گردشگران است
[ترجمه گوگل]ساحل مکه برای گردشگران است

6. Thailand has become the tourist mecca of Asia.
[ترجمه ترگمان]تایلند به مکان توریستی آسیا تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]تایلند مکه توریستی آسیا شده است

7. He at last left Mecca on a night in AD 172
[ترجمه ترگمان]سرانجام او را در شبی در سال ۱۷۲ به مقصد مکه ترک کرد
[ترجمه گوگل]او در آخر یک ماه در 172 میلادی مکه را ترک کرد

8. Muslims bow to Mecca when they pray.
[ترجمه یک کاربر] مسلمانان هنگام ادای نماز، به کعبه سجده می کنند.
[ترجمه ترگمان]وقتی آن ها نماز می خوانند، مسلمانان به مکه می آیند
[ترجمه گوگل]مسلمانان هنگام دعا به مکه می روند

9. This exhibition is a mecca for stamp collectors.
[ترجمه ترگمان]این نمایشگاه مکانی برای تمبر جمع کنندگان است
[ترجمه گوگل]این نمایشگاه مکه برای جمع آوری تمبرها است

10. Mecca for the grifters and drifters, the phonies and gold-brick men.
[ترجمه ترگمان]و از مکه برای تبهکار و بی سر و پا، the و brick که از آن ها دور بودند
[ترجمه گوگل]مکه برای چهره ها و ریزه اندازان، تلفن ها و مردان آجری

11. Los Angeles was a sunny, easygoing mecca for crackpot religions and fantasies endorsed by the movie industry.
[ترجمه ترگمان]لس انجلس مکانی آفتابی و آرام برای crackpot ادیان و تخیلات و تخیلات بود که صنعت سینما آن را تایید می کرد
[ترجمه گوگل]لس آنجلس یک مکه آبی و آرام بود برای ادیان و فانتزی های فریب خورده تایید شده توسط صنعت فیلم

12. In this fabled financial mecca, the eyes are dazzled by highrise views of the harbor and cityscape below.
[ترجمه ترگمان]در این مکا نهایی مالی، چشم ها با دیدگاه highrise از بندرگاه و cityscape زیر خیره می شوند
[ترجمه گوگل]در این مکه مالی افسانه ای، چشم های خیره کننده ای از منظره ای از بندر و منظره شهر در زیر چشمک می زنند

13. Determined to make the house a Mecca for the rich and famous, he decorated it elaborately and expensively.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفت که خانه را مکه برای ثروتمندان و مشهورات بسازد، آن را با احتیاط و هزینه ای تزئین کرد

14. Although Bali is a mecca for tourists, its culture and beauty survive.
[ترجمه ترگمان]اگرچه بالی شهری برای توریست ها است، اما فرهنگ و زیبایی آن زنده می مانند
[ترجمه گوگل]اگر چه بالی مکه برای گردشگران است، فرهنگ و زیبایی آن زنده ماند

a tourist Mecca

کعبه‌ی توریست‌ها


پیشنهاد کاربران

اگر برای مکان به کار رود معنای مکانی را می دهد که بازدیدکنندگان فراوانی را به خود جذب می کند

مهد / نقطۀ مرکزی

مکه


کلمات دیگر: