کلمه جو
صفحه اصلی

matter of course


معنی : نتیجه منطقی، چیز عادی یا طبیعی
معانی دیگر : چیز طبیعی یا قابل انتظار یا معمولی، طبیعی، منتظره، عادی، مترقبه، بدیهی

انگلیسی به فارسی

چیز عادی یا طبیعی، بدیهی، نتیجه منطقی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an event that is logically or naturally expected to occur.

- Given her high grades, her acceptance into medical school was a matter of course.
[ترجمه ترگمان] با توجه به نمرات بالا او، پذیرش او در مدرسه پزشکی مسئله ای بود
[ترجمه گوگل] با توجه به نمرات بالا، پذیرش او به دانشکده پزشکی موضوع اصلی بود
صفت ( adjective )
(1) تعریف: occurring in the normal or logical course of events; inevitable; routine.

(2) تعریف: accepting or reacting to events calmly and naturally.

• usual activity, common occurrence, everyday action

مترادف و متضاد

نتیجه منطقی (اسم)
consequence, consecution, matter of course

چیز عادی یا طبیعی (اسم)
matter of course

typical matter


Synonyms: logical outcome, natural outcome, nothing to wonder at, rule, usual, usual course, usual practice


جملات نمونه

1. a matter-of-course event
یک رویداد مترقبه

2. We will contact your former employer as a matter of course.
[ترجمه ترگمان]ما با کارفرمای سابق خود به عنوان یک مساله دیگر تماس خواهیم گرفت
[ترجمه گوگل]ما به طور طبیعی با کارفرمای سابق خود تماس خواهیم گرفت

3. As a matter of course, he was elected monitor.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک موضوع، او به عنوان ناظر انتخاب شد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک موضوع، او به عنوان نظارت انتخاب شد

4. We always check people's addresses as a matter of course.
[ترجمه ترگمان]ما همیشه آدرس مردم رو به عنوان یه مساله بررسی می کنیم
[ترجمه گوگل]ما همیشه آدرس های مردم را به عنوان یک موضوع بررسی می کنیم

5. Safety precautions are observed as a matter of course.
[ترجمه ترگمان]اقدامات احتیاطی ایمنی به عنوان یک مساله در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]احتیاجات ایمنی به طور خاص مشاهده می شود

6. If police are carrying arms as a matter of course then doesn't it encourage criminals to carry them?
[ترجمه ترگمان]اگر پلیس در حال حمل سلاح باشد، مجرم را تشویق نمی کند که آن ها را حمل کند؟
[ترجمه گوگل]اگر پلیس اسلحه را به طور کامل حمل کند، آیا مجرمان را تشویق نمی کند که آنها را حمل کند؟

7. You can, as a matter of course, help to protect yourself from electric shocks by using a circuit breaker.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید، به عنوان یک مساله، به محافظت از خود در برابر شوک های الکتریکی با استفاده از یک مدارشکن کمک کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید به طور طبیعی، با استفاده از یک سوئیچ مدار، خود را از شوک الکتریکی محافظت کنید

8. And, as a matter of course, all duvet covers are matched with similarly designed pillowcases.
[ترجمه ترگمان]و به عنوان یک موضوع، تمام پوشش های duvet با pillowcases طراحی مشابه تطبیق داده می شوند
[ترجمه گوگل]و، به طور خاص، همه روکش های روکش با طرح های مشابهی طراحی شده است

9. As a matter of course they checked the rest of the disused area before leaving the palace.
[ترجمه ترگمان]در واقع، قبل از ترک قصر، آن ها باقی مانده of را بررسی کردند
[ترجمه گوگل]به عنوان یک ماده، آنها قبل از خروج از کاخ، بقیه ناحیه مورد استفاده را بررسی کردند

10. If they meet as a matter of course throughout the year they can review and plan on a regular basis.
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها در طول سال به عنوان یک مساله در طول سال ملاقات داشته باشند، می توانند به طور منظم بررسی و برنامه ریزی کنند
[ترجمه گوگل]اگر آنها در طول سال به طور مرتب دیدار کنند، می توانند به صورت منظم بررسی و برنامه ریزی کنند

11. Voters expected as a matter of course that candidates would not keep all their promises.
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان به عنوان یک موضوع مورد انتظار بودند که نامزدها همه وعده های خود را حفظ نکنند
[ترجمه گوگل]رأی دهندگان به طور خاص انتظار داشتند که نامزدها تمام وعده های خود را حفظ نکنند

12. As a matter of course, Amy invited children from the Home over to play.
[ترجمه ترگمان]البته امی از بچه ها دعوت کرد تا بازی کنند
[ترجمه گوگل]به عنوان یک موضوع، امی کودکان را از خانه به بازی دعوت کرد

13. The client should identify those objectives as a matter of course in the relevant engagement documentation.
[ترجمه ترگمان]مشتری باید این اهداف را به عنوان یک موضوع در مستندسازی تعامل مربوطه شناسایی کند
[ترجمه گوگل]مشتری باید این اهداف را به طور خاص در مستندات مربوطه تعریف کند

14. Caraher as a matter of course set the whiskey bottle at his elbow.
[ترجمه ترگمان]در حالی که بطری ویسکی را روی آرنجش می گذاشت
[ترجمه گوگل]کاراحر به عنوان یک موضوع بطری ویسکی را در آرنج خود قرار داده است

15. He took his duty as a matter of course.
[ترجمه ترگمان]البته او وظیفه خود را انجام می داد
[ترجمه گوگل]او وظیفه خود را به عنوان یک موضوع قطع کرد

When I leave the house, I lock the door as a matter of course.

از خانه که بیرون می‌روم، طبیعتاً در را می‌بندم.


پیشنهاد کاربران

طبیعی و منطقی


کلمات دیگر: