کلمه جو
صفحه اصلی

refutation


معنی : تکذیب
معانی دیگر : رد، رد استدلال، باطل سازی، وازنش (refutal هم می گویند)، اثبات اشتباه کسی از راه استدلال

انگلیسی به فارسی

تکذیب، اثبات اشتباه کسی از راه استدلال


تقلب، تکذیب، اثبات اشتباه کسی از راه استدلال


انگلیسی به انگلیسی

• rebuttal, act of disproving, act of proving false

مترادف و متضاد

تکذیب (اسم)
denial, rebuttal, confutation, refutation, disproof

جملات نمونه

1. He prepared a complete refutation of the Republicans' most serious charges.
[ترجمه ترگمان]او یک تکذیب کامل از جمهوری خواهان را به شدت انجام داد
[ترجمه گوگل]او کاملا واضح ترین اتهامات جمهوری خواهان را تهیه کرد

2. In the refutation tree of predicate calculus, the proved conjunctive formula.
[ترجمه ترگمان]فرمول conjunctive ثابت شده در خط رد حساب دیفرانسیل و انتگرال، فرمول conjunctive ثابت شده را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]در محدوده تقلید محاسبات پیش فرض، فرمول همبستگی ثابت شده است

3. Perpetrator's refutation to basic facts is disproof, while his refutation to presumed facts is proof.
[ترجمه ترگمان]تکذیب s به حقایق اساسی disproof است در حالی که تکذیب او به حقایق مسلم اثبات شده است
[ترجمه گوگل]رد ادعای عاملان اصلی حقایق اساسی، ناسازگاری است، در حالیکه محکومیت او به واقعیت های احتمالی اثبات شده است

4. The refutation is forceful and every word hits home.
[ترجمه ترگمان]تکذیب قوی است و هر کلمه ای به خانه می خورد
[ترجمه گوگل]محکومیت قوی است و هر کلمه به خانه باز می گردد

5. Genuing gold fears no fire; truth fears no refutation.
[ترجمه ترگمان]ترس از طلای ناب، نه آتش، حقیقت ترس از refutation
[ترجمه گوگل]طلای زرق و برق ترس ندارد حقیقت هیچ تردیدی نیست

6. He has threatened to publish a weighty refutation.
[ترجمه ترگمان]او تهدید کرده است که یک رد شدید را منتشر خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او تهدید کرده است که یک رد مهمی را منتشر کند

7. Afraid suggestion possibly subject to competitor bitter refutation.
[ترجمه ترگمان]از پیشنهاد می ترسم که در معرض رد تلخ رقیب قرار گیرد
[ترجمه گوگل]پیشنهادات ترسناک ممکن است به رد رکورد رقیب رسیده باشد

8. Since then, I have succeeded in giving a refutation of historicism.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد من موفق شدم که refutation of را بدهم
[ترجمه گوگل]از آن به بعد، من موفق شده ام تا تاریخی گرایی را رد کنم

9. His refutation of the charges was short and persuasive.
[ترجمه ترگمان]رد اتهامات او کوتاه و متقاعدکننده بود
[ترجمه گوگل]رد او از اتهامات کوتاه و متقاعد کننده بود

10. IN REFUTATION OF " UNIFORMITY OF PUBLIC OPINION "
[ترجمه ترگمان]در حوزه \"مشروعیت افکار عمومی\"
[ترجمه گوگل]در باز شدن 'یکپارچگی نظر عمومی'

11. This article summarizes the argument of Descartes and refutation of Bertrand Russell and John Fowles'compromise.
[ترجمه ترگمان]این مقاله استدلال دکارت و تکذیب برتراند راسل و جان fowles را به طور خلاصه بیان می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله خلاصه استدلال دکارت و رد ادعاهای برتراند راسل و جان فاولز را بیان می کند

12. The apparent refutation of the biological hypothesis for the ALH 84001 meteorite leaves the question of Martian life unresolved.
[ترجمه ترگمان]رد آشکار فرضیه بیولوژیک برای شهاب سنگ ALH، مساله زندگی Martian را حل نشده باقی می گذارد
[ترجمه گوگل]رد ادعای ظاهری فرضیه بیولوژیکی برای شهاب سنگ آلخیر 84001 مساله زندگی مریخ را حل نمیکند

13. Perhaps it is a refutation of the whole opening line ( variation ).
[ترجمه ترگمان]شاید رد کل خط افتتاح است (تغییر)
[ترجمه گوگل]شاید این یک رد تمام خط باز باشد (تنوع)

14. The vast differences between these two scholars are all the more striking since neither has written a direct refutation of the other.
[ترجمه ترگمان]تفاوت عمده بین این دو نفر دیگر بسیار قابل توجه است چون هیچ یک رد صریح دیگری را ننوشته است
[ترجمه گوگل]تفاوت های بزرگی میان این دو دانشمند، بیشتر قابل توجه است، زیرا هیچ کدام مستقیما از سوی دیگر نوشته نشده است

پیشنهاد کاربران

ابطال ( استدلال )


کلمات دیگر: