کلمه جو
صفحه اصلی

liege


معنی : ارباب، صاحب تیول، هم بیعت
معانی دیگر : (قانون فئودال ها) دارای حق خدمت و بیعت از طرف رعایا، وفادار، نمک شناس، ارباب کل، سرور، اعلیحضرت، تیول دار

انگلیسی به فارسی

صاحب تیول، ارباب، هم بیعت


لیژ، ارباب، صاحب تیول، هم بیعت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a feudal lord or sovereign entitled to allegiance and service.

(2) تعریف: a feudal vassal owing allegiance or service to a lord; subject.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: pertaining to the relationship between a feudal lord and his subjects.

(2) تعریف: owing allegiance or services to a lord.

• feudal lord or sovereign; one who owes allegiance to a feudal lord, peasant, vassal
obliged to serve a feudal lord; loyal

مترادف و متضاد

ارباب (اسم)
suzerain, squire, master, boss, lord, overlord, monsieur, esquire, seignior, liege, padrone

صاحب تیول (اسم)
seignior, liege

هم بیعت (اسم)
liege

جملات نمونه

1. a liege lord
ارباب صاحب اختیار

2. Closely connected with fidelity was liege homage, which the kings were equally determined to extend.
[ترجمه ترگمان]ارتباط نزدیکی با وفاداری با وفاداری بود که پادشاهان به همان اندازه مصمم به گسترش آن بودند
[ترجمه گوگل]به شدت با وفاداری ارتباط برقرار کرد، که پادشاهان به همان اندازه مصمم به گسترش بودند

3. Here again he failed to convince his liege.
[ترجمه ترگمان]در اینجا باز هم liege را قانع کرد
[ترجمه گوگل]او دوباره موفق به متقاعد کردن دروغ او نشد

4. The distinction between liege and simple homage had begun to be made in the course of the twelfth century.
[ترجمه ترگمان]تمایز بین بنده liege و بنده در قرن دوازدهم آغاز شده بود
[ترجمه گوگل]تمایز میان تمجید و احترام ساده در قرن دوازدهم شروع شد

5. A liege succession caused one picket the mystery case of two many centuries.
[ترجمه ترگمان]یک اختلاف بزرگ موجب شد که یکی از آن دو قرن تجاوز کند
[ترجمه گوگل]یک سلسله قاعده باعث شد که یک قاتل رمز و راز دو قرن باشد

6. Your liege William the Conqueror, the duke of Normandy, is ready to invade England.
[ترجمه ترگمان]liege، ویلیام فاتح، دوک نورماندی، حاضر است به انگلستان حمله کند
[ترجمه گوگل]دروغ ویلیام فاتح، دوک نرماندی، آماده است تا انگلستان را ببرد

7. It would be a mistake to write to Liege for corks, and to Pau for gloves.
[ترجمه ترگمان]برای مکاتبه به لیژ، چوب پنبه، و پو برای دستکش کار اشتباهی خواهد بود
[ترجمه گوگل]این اشتباه است که به لژی برای کورک ها بنویسید و برای دستکش ها به پاو

8. University of Liege, Belgium, 31 st International Symposium on High Performance Liquid Phase Separations and Related Techniques.
[ترجمه ترگمان]دانشگاه لیژ، بلژیک و سی و یکمین همایش بین المللی درباره فاز مایع و تکنیک های مرتبط
[ترجمه گوگل]دانشگاه لیژ، بلژیک، 31st سمپوزیوم بین المللی در مورد جداسازی فاز مایع با عملکرد بالا و تکنیک های مرتبط

9. Confucius tried by sound advice to bring his liege lord back to the path of duty, but in vain.
[ترجمه ترگمان]کنفوسیوس با پند و اندرز به او توصیه کرد که اربابش را به مسیر وظیفه بازگرداند، اما بی فایده بود
[ترجمه گوگل]کنفوسیوس با توصیه صحیح تلاش کرد تا ارباب خود را به مسیر وظیفه بازگرداند، اما بیهوده

10. Benitez was also quizzed about Standard Liege striker Milan Jovanovic.
[ترجمه ترگمان]Benitez همچنین در مورد مهاجم Standard لیژ، میلان Jovanovic نیز مورد سوال قرار گرفت
[ترجمه گوگل]بنیتس نیز در مورد میلان یوویوویچ مهاجم استاندارد لیژ را مورد بررسی قرار داد

11. My liege, it is an ill time for dreaming.
[ترجمه ترگمان]سرور من، وقت خواب است
[ترجمه گوگل]ای کاش من، این زمان بد برای خواب است

12. The Belgian Cup has been won by the favourites F. C. Liege.
[ترجمه ترگمان]تیم اف آل اف در جام بلژیک پیروز شده است ج در لیژ
[ترجمه گوگل]جام بلژیک توسط طرفداران F C Liege برنده شده است

13. Similarly, a steward creating a reception for a visiting liege lord would need at least a month to properly prepare . . . but, a minstrel might come up with a bawdy song in an afternoon.
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، یک مباشر یک میهمانی را برای یک سرور بازدید کننده ملاقات می کند، حداقل یک ماه نیاز خواهد داشت تا درست آماده شود اما یکی از خنیاگران ممکن است در یک بعد از ظهر با یک ترانه ننگین سر و کار داشته باشد
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، یک استیوارد که یک میزبان برای یک مهمان مهمان ایجاد می کند، به مدت حداقل یک ماه برای آماده شدن مناسب نیاز دارد اما، یک مینستر ممکن است در یک بعد از ظهر یک آهنگ خشن ایجاد کند

14. A knight is essentially a mounted warrior in the service of his liege - lord.
[ترجمه ترگمان]یک شوالیه در اصل یک جنگجوی سواره در خدمت سرورم است
[ترجمه گوگل]یک شوالیه اساسا یک جنگجو نصب شده در خدمت پروردگار خود است

15. Blackwood settled in a high-backed chair. "For honor's sake I must ask about my liege lord. "
[ترجمه ترگمان]Blackwood در یک صندلی با پشتی بلند نشست و گفت: \" به خاطر شرافت، باید از مخدوم خود بخواهم \"
[ترجمه گوگل]بلک وود در یک صندلی با پشت صندلی نشست به خاطر افتخار من باید از پروردگارم بپرسم '

a liege lord

ارباب صاحب اختیار


پیشنهاد کاربران

هم بیعت


کلمات دیگر: