کلمه جو
صفحه اصلی

red eye


معنی : ویسکی ارزان
معانی دیگر : ویسکی ارزان، (امریکا)، انواع ماهیان سرخ چشم، رجوع شود به: red-eyed vireo، ویسکی سگی

انگلیسی به فارسی

ویسکی ارزان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: bloodshot or irritated eyes, caused by strain, lack of sleep, illness, or the like.

(2) تعریف: (informal) an airplane flight that leaves late at night and arrives early the next morning.

• overnight flight, flight that leaves very late at night and arrives extemely early in the morning; photographic fault when a person's eyes appear to be red in a color picture taken with a flash; state of having bloodshot eyes; cheap strong whiskey (american slang)
overnight flight, flight that leaves very late at night and arrives extemely early in the morning; photographic fault when a person's eyes appear to be red in a color picture taken with a flash; (zoology) any of many fishes that have red eyes (such as the bass, goggle eye, rosefish, etc.); danger signal on a railroad; cheap strong whiskey (american slang)
of or indicating a flight that leaves very late at night

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] «ر د آی» موشک هدایت شونده قابل حمل و نقل برای انسان با هدیات مادون قرمز برای تخریب هواپیماهای در حال پرواز دشمن در ارتفاع کم.

مترادف و متضاد

ویسکی ارزان (اسم)
red eye

جملات نمونه

1. She was running to catch a red-eye to New York.
[ترجمه مصطفی نوروزی] او عجله داشت تا به پرواز شبانه به مقصد نیویورک برسد.
[ترجمه ترگمان]اون داشت می دوید که یه چشم قرمز به \"نیویورک\" بزنه
[ترجمه گوگل]او برای گرفتن چشم قرمز به نیویورک در حال اجرا بود

2. The camera incorporates a redeye reduction facility.
[ترجمه ترگمان]این دوربین از امکانات کاهش redeye استفاده می کند
[ترجمه گوگل]این دوربین دارای یک سیستم کاهش وزن است

3. We caught the red-eye from LA and got to New York at five this morning.
[ترجمه ترگمان]امروز صبح ساعت ۵ صبح به نیویورک رسیدیم
[ترجمه گوگل]ما قرمزی چشم را از LA گرفتیم و صبح امروز پنجشنبه به نیویورک رسیدیم

4. We took the red-eye to Boston.
[ترجمه ترگمان] ما از چشم قرمز به \"بوستون\" رفتیم
[ترجمه گوگل]ما قرمزی چشم به بوستون گرفتیم

5. In the dark, she imagined red-eyed rats scurrying around her, lashing her with their tails.
[ترجمه ترگمان]در تاریکی فکر می کرد که موش های چشم قرمز به دور او می چرخند و با دم های خود او را شلاق می زنند
[ترجمه گوگل]در تاریکی، او تصور کرد که موش های قرمز چشم که در اطراف او در حال چرخش هستند، با زانوهای خود را خم می کنند

6. He remembered how disgusted he had been to see Carol, red-eyed from weeping, trying to coax Eunice up to bed.
[ترجمه ترگمان]یادش آمد که چقدر از دیدن کارول ناراحت شده بود، با چشمانی سرخ از گریه، سعی می کرد یون یس را بیدار کند و به رختخواب برود
[ترجمه گوگل]او به یاد می آورد که چگونه از دیدن کارول ناراحت بود، سرخ شده از گریه، تلاش کرد تا یونیس را به تخت بسپارد

7. My 12-year-old came home from school red-eyed and dejected.
[ترجمه ترگمان]پسر ۱۲ ساله ام از مدرسه با چشمانی قرمز و افسرده به خانه بازگشت
[ترجمه گوگل]12 ساله من از مدرسه به سر می برد و چشم هایش را می بندد

8. Birds heard: hermit thrush, Nashville and chestnut-sided warblers, red-eyed vireo, raven.
[ترجمه ترگمان]پرندگان شنیدند: hermit thrush، نشویل و chestnut -، زاغ سرخ چشم، زاغ
[ترجمه گوگل]پرندگان عصبی هروئین، نوشویل و مارماهیان شاه بلوط، قرمز چشم vireo، raven را می شنوند

9. Clinton and the First Lady both were red-eyed when they arrived for the public ceremony.
[ترجمه ترگمان]کلینتون و بانوی اول هر دو وقتی به مراسم عمومی رسیدند چشم قرمز داشتند
[ترجمه گوگل]کلینتون و بانوی اول هر دو وقتی که برای مراسم عمومی وارد شدند، قرمز شدند

10. I eased myself into a seat for the red-eye flight from Vegas back to New York.
[ترجمه ترگمان]برای پرواز چشم قرمز از لاس وگاس به نیویورک، خود را به صندلی راحتی انداختم
[ترجمه گوگل]من خود را به صندلی برای پرواز قرمزی چشم از وگاس به نیویورک رها کردم

11. In Britain, as a grey day dawned, half a million peered, red-eyed, at their screens.
[ترجمه ترگمان]در بریتانیا، به عنوان روز خاکستری، نیم میلیون نفر با دقت به screens خیره شدند
[ترجمه گوگل]در بریتانیا، به عنوان یک روز خاکستری سحر آمیز، نیم میلیون نفر در صفحه نمایش خود، قرمزی چشم دیده اند

12. Some describe it as a red-eyed E. look-alike with porcupine quills running down his spine.
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها را به عنوان یک چشم قرمز توصیف می کنند مثل یه دونه های جوجه تیغی که توی ستون فقراتش گیر کرده باشن
[ترجمه گوگل]بعضی آن را به عنوان یک چشم قرمز E توصیف می کنند، به طور یکسان با قوام کوسه ای که دور ستون فقرات او می شود، توصیف می شود

13. She looked red-eyed and white-faced, slightly fearful and anxious.
[ترجمه ترگمان]او با چشمانی قرمز و صورتی رنگ پریده و کمی نگران و نگران به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او چشمهای قرمز و سفید داشت، کمی ترس و اضطراب داشت

14. A red-eyed junkie in a ratty brown coat played doorman, standing outside like a homeless guy.
[ترجمه ترگمان]یک معتاد با چشم قرمز که شبیه یک بی خانمان در بیرون ایستاده بود، در بیرون ایستاده بود
[ترجمه گوگل]یک شوهرخوان سرخ رنگی در یک کت قهوه ای قهوه ای دستگیر شد و در خارج از خانه مانند یک بی خانمان ایستاده بود

15. A night without sleep found him red-eyed and haggard.
[ترجمه ترگمان]یک شب بدون خواب او را با چشمانی قرمز و گود رفته اش پیدا کرد
[ترجمه گوگل]یک شب بدون خواب او را قرمز و چشمهایش دید

پیشنهاد کاربران

پرواز شبانه

که از کشور مبدا دیروقت تیک اف میکنه و صبح زود به مقصد میرسه

پرواز شبانه ( هواپیما )


کلمات دیگر: