کلمه جو
صفحه اصلی

regicide


معنی : قتل شاه یا حکمروا، شاه کش
معانی دیگر : شاه کشی، قتل سلطان

انگلیسی به فارسی

شاه کش، قتل شاه یا حکمروا


تیراندازی، قتل شاه یا حکمروا، شاه کش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: regicidal (adj.)
(1) تعریف: the murder of a king.

(2) تعریف: the murderer of a king.

- Like his father, Hamlet is a regicide.
[ترجمه ترگمان] هملت هم مثل پدرش شاه کش است
[ترجمه گوگل] همانند پدرش، هملت یک قاتل است

• murder of a king
a regicide is a person who kills a king; a formal word.
regicide is the act of killing a king; a formal word.

مترادف و متضاد

قتل شاه یا حکمروا (اسم)
regicide

شاه کش (اسم)
regicide

جملات نمونه

1. He had become czar through regicide.
[ترجمه ترگمان]او از طریق شاه کش، تزار شده بود
[ترجمه گوگل]او از طریق تیراندازی به زحمت افتاده بود

2. Some of the regicides were sentenced to death.
[ترجمه ترگمان]برخی از شاه کش ها به اعدام محکوم شدند
[ترجمه گوگل]بعضی از رژیمها به اعدام محکوم شدند

3. Indubitable evidences of an ancient custom of ritual regicide have been found over a great portion of the globe.
[ترجمه ترگمان]مدارک مستند از رسم باستانی of، که در بخش بزرگی از کره زمین یافت شده اند
[ترجمه گوگل]شواهد بی قید و شرط از یک عالم باستان از ریکایدس آیینی در بخش بزرگی از جهان یافت شده است

4. The populists resorted to conspiracy, terror and regicide.
[ترجمه ترگمان]The به توطئه، ترور و regicide متوسل شدند
[ترجمه گوگل]پوپولیست ها به توطئه، ترور و تیراندازی پرداختند

5. A daring and devious regicide or merely a clumsy archer?
[ترجمه ترگمان]یه شاه کش و devious و یا فقط یه کماندار دست و پا چلفتی؟
[ترجمه گوگل]یک جادوگر جادوگر و جادوگر و یا صرفا یک کماندار چسبیده؟

6. Revolution and regicide a grand fact?
[ترجمه ترگمان]آیا انقلاب و regicide یک حقیقت بزرگ بود؟
[ترجمه گوگل]انقلاب و ریاضیدان یک واقعیت بزرگ؟

7. Game - Regicide Fortress (all civs are allowed and civs can be different). Making dock is NOT allowed .
[ترجمه ترگمان]دژ Game (تمام civs مجاز هستند و civs می تواند متفاوت باشد) دادن لنگر مجاز نیست
[ترجمه گوگل]بازی - Fortress Regicide (تمام افراد مجاز و civs ممکن است متفاوت باشد) ساخت اسکله مجاز نیست

8. That would mean the king had failed to perform his function and off went his head (regicide).
[ترجمه ترگمان]این به آن معنی بود که پادشاه نتوانسته بود وظیفه خود را انجام دهد و از آنجا خارج شود (regicide)
[ترجمه گوگل]این بدان معناست که پادشاه نتوانسته است عملکرد خود را انجام دهد و از سر او (سحر و جادو) رفته است

9. Game - Regicide Fortress (all civilizations are allowed and civilizations can be different). Making dock is NOT allowed .
[ترجمه ترگمان]دژ Game (تمام تمدن ها مجاز هستند و تمدن ها ممکن است متفاوت باشند) دادن لنگر مجاز نیست
[ترجمه گوگل]بازی - Fortress Regicide (تمام تمدن ها مجاز می باشند و تمدن ها می توانند متفاوت باشند) ساخت اسکله مجاز نیست

10. He was arrested for being the regicide .
[ترجمه ترگمان]او به جرم شاه شدن دستگیر شد
[ترجمه گوگل]او برای تیراندازی دستگیر شد

11. The idea of plunder, murder, and regicide !
[ترجمه ترگمان]فکر دزدی و دزدی و شاه کش!
[ترجمه گوگل]ایده غارت، قتل و قاتل!

12. He had come to believe that regicide was an act of justice and the will of God.
[ترجمه ترگمان]او به این نتیجه رسیده بود که شاه کش یک عمل عدالت و اراده خداوند است
[ترجمه گوگل]او به این باور رسیده بود که رژکشی یک عمل عدالت و اراده خداست

13. His granddaughter was Dorothea Scott, a friend of several of the regicides and a Quaker pamphleteer and preacher during the 1650s.
[ترجمه ترگمان]نوه اش، دورو ته، یکی از دوستان several از the و کشیش کوی کر during در سال ۱۶۵۰ بود
[ترجمه گوگل]نوه او Dorothea اسکات، یکی از دوستان چندین ریکیدز و یک کتابفروشی Quaker و واعظ در طول 1650 بود

14. Shakespeare's famous sleepwalking scene: Lady Macbeth, driven by guilt over her part in regicide, wanders through her castle.
[ترجمه ترگمان]صحنه معروف sleepwalking شکسپیر: لیدی مکبث، که از جرم خود در regicide به جرم گناه رانده شده است، در قصر خود سرگردان است
[ترجمه گوگل]بانوی ماکبث، ستاره مشهور اسنوکر در حال حرکت شکسپیر، که توسط گناه در بخش او در گورستان به سر می برد، از طریق قلعه اش سرگردان است

پیشنهاد کاربران

act of killing KING/QUEEN

The act of killing a king or queen
کشتن شاه ، قتل حکم فرما یا ملکه


کلمات دیگر: