کلمه جو
صفحه اصلی

scoot


معنی : جستن، لیز خوردن، سرعت داشتن، ناگهان سرخوردن، بسرعت و مثل تیر شهاب رفتن
معانی دیگر : (عامیانه)، با شتاب رفتن، تاخت رفتن

انگلیسی به فارسی

بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن، جستن، سرعت داشتن،ناگهان سرخوردن، لیز خوردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: scoots, scooting, scooted
(1) تعریف: to go with a quick darting motion.
مشابه: bolt, dart, scuttle

- The cockroach scooted up the wall.
[ترجمه ترگمان] سوسک به زور دیوار رو جمع می کنه
[ترجمه گوگل] سوسک به دیوار خیره شد
- Why don't you scoot ahead of that car?
[ترجمه ترگمان] چرا جلو اون ماشین نمیری؟
[ترجمه گوگل] چرا شما از این ماشین فرار نمی کنید؟

(2) تعریف: to move in an abrupt hunching manner.

- The baby scooted along the floor.
[ترجمه ترگمان] بچه به سرعت از زمین بلند شد
[ترجمه گوگل] کودک در امتداد کف زد
- Would you scoot over so I can sit down?
[ترجمه شهلا باقری] سوسک ______ که به دیوار خیره شده 😂😂
[ترجمه ترگمان] میخوای اینجا رو ترک کنی تا من بتونم بشینم؟
[ترجمه گوگل] آیا می توانی بروی تا من می توانم نشستم؟
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to push, slide, or move (something).

- We scooted the desk over to the wall.
[ترجمه ترگمان] ما میز رو به دیوار وصل کردیم
[ترجمه گوگل] میز ما را به دیوار چسبیده بودیم
- Would you scoot those papers closer to me?
[ترجمه ترگمان] اون کاغذها رو به من نزدیک تر می کنی؟
[ترجمه گوگل] آیا این مقالات را به من نزدیک تر می کنید؟
اسم ( noun )
• : تعریف: a sudden darting motion.
مشابه: dart

- With a scoot, the mouse was back in the cupboard.
[ترجمه ترگمان] با یک حرکت، موش به داخل کابینت برگشته بود
[ترجمه گوگل] با یک انگشت شست، ماوس در کمد بود

• quick dashing movement, dart (slang)
dart, move swiftly, dash
if you scoot, you leave quickly; an informal word.

مترادف و متضاد

جستن (فعل)
find, hip, jump, leap, scoot

لیز خوردن (فعل)
slip, scoot

سرعت داشتن (فعل)
scoot

ناگهان سر خوردن (فعل)
scoot

به سرعت و مثل تیر شهاب رفتن (فعل)
scoot

hurry


Synonyms: accelerate, beeline, be quick, bolt, clear out, dart, dash, expedite, fly, get a move on, go like lightning, hasten, hurry up, hustle, make haste, make time, make tracks, move, move fast, race, run, rush, scamper, scurry, shake a leg, skedaddle, speed, split, spur, step on it, vamoose, whiz, zip


جملات نمونه

1. There's the bus - I'd better scoot!
[ترجمه ترگمان]- یه اتوبوس هست - بهتره برم بیرون!
[ترجمه گوگل]اتوبوس وجود دارد - من بهتر می شوم

2. I'd better scoot or I'll be late.
[ترجمه ترگمان]بهتره برم بیرون وگرنه دیر می رسم
[ترجمه گوگل]من بهتر می شوم یا دیر خواهد شد

3. You'll have to scoot or you'll be late.
[ترجمه ترگمان]باید از اینجا بری وگرنه دیر می کنی
[ترجمه گوگل]شما مجبور خواهید شد که رها شوید یا دیر شود

4. Get out of here! Scoot!
[ترجمه ترگمان]! از اینجا برو بیرون بجنبید!
[ترجمه گوگل]از اینجا برو بیرون! اسکورت

5. Scoot over and make room for your sister.
[ترجمه ترگمان]برو اونور و برای خواهرت اتاق درست کن
[ترجمه گوگل]از بین بردن و ایجاد اتاق برای خواهر خود

6. Don the swank, hop on the Vespa, and scoot on down for a lesson in ska direct from Fresno.
[ترجمه ترگمان]موتورسیکلت Don، موتورسیکلت on، و scoot برای درس خواندن در ska مستقیم از فرزنو
[ترجمه گوگل]دون سوکون، در Vespa هام بکشید و برای درس در ska به طور مستقیم از Fresno بروید

7. Most vans around here scoot straight through.
[ترجمه ترگمان]بیشتر ون دورن این ور و اون ور میرن
[ترجمه گوگل]بیشتر وانتهای اطراف اینجا به طور مستقیم از بین می روند

8. Can you scoot over?
[ترجمه ترگمان]میشه بری اونجا؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانی بروی؟

9. We had to kind of scoot him out of the way.
[ترجمه ترگمان]ما مجبور بودیم اون رو از این مسیر خارج کنیم
[ترجمه گوگل]ما مجبور بودیم او را از مسیر بیرون کنیم

10. M : Jonathan, scoot over. I have to put all of these bags on the back seat.
[ترجمه ترگمان] جاناتان \"، برو کنار\" باید همه این کیسه ها رو بذارم روی صندلی عقب
[ترجمه گوگل]مونا جاناتان من باید همه این کیسه ها را روی صندلی عقب قرار دهم

11. I declined and thanked her telling her scoot off to school.
[ترجمه ترگمان]از او تشکر کردم و از او تشکر کردم که به او گفت که به مدرسه برود
[ترجمه گوگل]من رد شدم و از او خواسته بودم که به مدرسه برود

12. Hey, Brandi. Could you scoot a little?
[ترجمه ترگمان] سلام برندی میشه یکم بالا بیاری؟
[ترجمه گوگل]هی، برندی آیا میتوانی کمکتون کنی؟

13. SCOOT is a network of traffic signal coordination and control of real - time adaptive control system.
[ترجمه ترگمان]scoot یک شبکه از هماهنگی سیگنال ترافیکی و کنترل سیستم کنترل تطبیقی زمان حقیقی است
[ترجمه گوگل]SCOOT شبکه ای از هماهنگی سیگنال ترافیک و کنترل سیستم کنترل تطبیقی ​​در زمان واقعی است

14. Scoot, or you will be late.
[ترجمه ترگمان]بجنب، وگرنه دیر می کنی
[ترجمه گوگل]دست و پا زدن، و یا شما دیر خواهد شد

پیشنهاد کاربران

باکله رفتن

دویدن . با سرعت رفتن

۱ - به سرعت رفتن یا ترک کردن
To go or leave very quickly/ in a hurry/hastily
I have to scoot or I will be late to work

۲ - در حالت نشسته سر خوردن
To slide while sitting/in a sitting position
The man scooted over the bench to make room for her




کلمات دیگر: