کلمه جو
صفحه اصلی

redound


معنی : کمک کردن، لبریز شدن
معانی دیگر : (با: to - بر شهرت یا اعتبار یا رونق و غیره) افزودن، (با: on یا upon) واجهیدن، بازگشتن، پس زدن، رجعت کردن، منجر شدن

انگلیسی به فارسی

کمک کردن، منجر شدن، لبریز شدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: redounds, redounding, redounded
(1) تعریف: to yield or produce an effect, as on one's credit, honor, or the like.

(2) تعریف: to return to affect, or reflect on, one's reputation.

(3) تعریف: to accrue to a person, as a credit or discredit.
مشابه: accrue

• accumulate, accrue, collect; have a desired result or effect; return, come back

مترادف و متضاد

کمک کردن (فعل)
relieve, assist, hand, aid, help, boost, facilitate, bestead, bested, redound

لبریز شدن (فعل)
run over, redound, supercharge, slop

جملات نمونه

1. a child's misdeeds redound on the parents
رفتار بد کودک به والدین بر می گردد.

2. this deed will redound to your honor
این عمل شرف و آبروی تو را فزونی خواهد بخشید.

3. your efforts will redound to the general good
کوشش های شما به خیر و صلاح جامعه خواهد بود.

4. This will redound to his credit.
[ترجمه ترگمان]این کار به اعتبار خودش ختم می شود
[ترجمه گوگل]این به اعتبار او بازمی گردد

5. Your practical jokes will redound on you / your own head one day.
[ترجمه ترگمان]این شوخی ها و practical را یک روز به سر خودتان خواهید آورد
[ترجمه گوگل]جوک های عملی شما یک روز به شما / سر شما سرایت می کند

6. This work will redound to his credit.
[ترجمه ترگمان]این کار به اعتبار خودش ختم می شود
[ترجمه گوگل]این کار به اعتبار او بازمی گردد

7. Her success will redound to the fame of Beijing University.
[ترجمه ترگمان]موفقیت او به شهرت دانشگاه پکن افزوده خواهد شد
[ترجمه گوگل]موفقیت او به شهرت دانشگاه پکن کمک خواهد کرد

8. Her efforts will redound to the general good.
[ترجمه ترگمان]تلاش های او به منافع عمومی افزوده خواهد شد
[ترجمه گوگل]تلاش های او به نفع عمومی برگردد

9. Work hard to redound upon my parents and myself.
[ترجمه ترگمان]سخت کار می کنم که پدر و مادرم و خودم رو خسته کنم
[ترجمه گوگل]برای والدین و خودم سخت تلاش کنید

10. As the extension of time, redound may be changeless, but yield came down.
[ترجمه ترگمان]به تدریج که گذشت زمان ممکن است changeless شود، اما تسلیم شد
[ترجمه گوگل]به عنوان فرمت زمان، ممکن است تغییر مسیر تغییر یابد، اما عملکرد پایین آمده است

11. Our business tenet: redound upon the society, benefit employees and create wealth for the society.
[ترجمه ترگمان]اصل کسب وکار ما: redound بر جامعه، سود کارمندان و خلق ثروت برای جامعه
[ترجمه گوگل]اصل کسب و کار ما بر جامعه استوار است، به نفع کارکنان و ایجاد ثروت برای جامعه است

12. Bad deeds, as well as good, may redound on the doer.
[ترجمه ترگمان]کاره ای بد، و همچنین خوب، ممکن است مورد توجه و redound قرار گیرد
[ترجمه گوگل]اعمال بد، و همچنین خوب، ممکن است در عمل انجام شود

13. We do our best to redound upon our customers. We are always in pursuit of EXCELLENCE, INNOVATION and SERVICE.
[ترجمه ترگمان]ما نهایت تلاش خود را می کنیم که به مشتریانمان گوش کنیم ما همیشه به دنبال excellence، نوآوری و خدمات هستیم
[ترجمه گوگل]ما بهترین ها را برای مشتریانمان داریم ما همیشه در پی یافتن EXCELLENCE، INNOVATION و SERVICE هستیم

14. Any help you can give us will redound to your own good name.
[ترجمه ترگمان]هر کمکی که می توانید به ما بکنید به نام و نام خود redound
[ترجمه گوگل]هر گونه کمکی که می توانید به ما بدهد، نام خودتان را بدست آورید

15. Rural labour market brought redound to education from many channel.
[ترجمه ترگمان]بازار کار روستایی از بسیاری از کانال ها به آموزش و پرورش توجه کرده است
[ترجمه گوگل]بازار کار روستایی به بسیاری از کانال ها کمک فراوانی کرده است

Your efforts will redound to the general good.

کوشش‌های شما به خیر و صلاح جامعه خواهد بود.


This deed will redound to your honor.

این عمل شرف و آبروی تو را فزونی خواهد بخشید.


A child's misdeeds redound on the parents.

رفتار بد کودک به والدین بر می‌گردد.



کلمات دیگر: