کلمه جو
صفحه اصلی

lidded


معنی : سرپوشیده
معانی دیگر : سرپوش دار، سردار، کلاهک دار، دارای نوع بخصوصی پلک (چشم)، در دار

انگلیسی به فارسی

سرپوش دار، سردار، کلاهک دار


دارای نوع بخصوصی پلک (چشم)


بسته بندی شده، سرپوشیده


انگلیسی به انگلیسی

• covered with a lid; having lids of a certain kind or type

مترادف و متضاد

سرپوشیده (صفت)
secret, covered, lidded

جملات نمونه

1. a lidded box
جعبه ی در دار

2. Julie squinted at her through lidded eyes.
[ترجمه ترگمان]جولی از میان چشم های خواب آلود به او چپ چپ نگاه کرد
[ترجمه گوگل]جولی در چشمانش خیره شده بود

3. Use a spoon or introduce lidded beakers.
[ترجمه ترگمان]از یک قاشق استفاده کنید و یا beakers را باز کنید
[ترجمه گوگل]از یک قاشق یا بیکرهای بسته بندی شده استفاده کنید

4. Others were in lidded baskets until it was their turn; more tied in sacks; a few buttoned into deep pockets.
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر در سبدهای معلق مانده بودند، تا اینکه نوبت آن ها بود؛ بیشتر در کیسه ها بسته شده بودند؛ چند تا تکمه در جیب گود افتاده بودند
[ترجمه گوگل]دیگران تا زمانی که نوبت خود بودند، در سبد بسته بندی شده بودند؛ بیشتر در کیسه های بسته بندی شده چند دکمه جیب های عمیق

5. The product is usually packed in plastic lidded tubs, 10-20 kilos, in which a measuring scoop is provided.
[ترجمه ترگمان]این محصول معمولا در سبدهای پلاستیکی و پلاستیکی قرار می گیرد و ۱۰ - ۲۰ کیلو است که در آن یک قاشق اندازه گیری ارائه می شود
[ترجمه گوگل]این محصول معمولا در وانهای بسته بندی شده پلاستیکی، 10 تا 20 کیلو، بسته بندی می شود که در آن یک قیچی اندازه گیری ارائه می شود

6. Platter; lidded bread-bin; large hot water jug with half-lid Country-style interiors lend themselves to rich designs and colours.
[ترجمه ترگمان]Platter، نان lidded، پارچ شیر آب گرم با سبک کانتری نیم با سبک کانتری، خودشان را به طرح های غنی و رنگ ها ارائه می دهند
[ترجمه گوگل]بشقاب نان بسته بندی شده کوزه بزرگ آب گرم با نیمه درب داخلی کشور سبک خود را به طرح های غنی و رنگ ها

7. Beside it was a chung, a lidded serving bowl, and two ordinary ch'a bowls.
[ترجمه ترگمان]در کنار آن یک کاسه چای خواب آلود و دو کاسه معمولی بود
[ترجمه گوگل]در کنار آن چانگ، یک کاسه خدمتکار و دو کاسه چای معمولی بود

8. The eyes, slow of movement and heavy - lidded, were almost expressionless under the shaggy, in drawn Brown.
[ترجمه ترگمان]چشمانش که آهسته حرکت می کرد و خسته و خواب آلود بود، در زیر پوستی که کشیده می شد تقریبا بی حالت بودند
[ترجمه گوگل]چشمان، آهسته حرکت و سنگین - بسته بندی شده بودند، تقریبا ظاهری زیر درهم و برهم، در قهوه ای کشیده شده بود

9. Milk is left in a large lidded mug.
[ترجمه ترگمان]شیر تو یه لیوان بزرگ خسته مونده
[ترجمه گوگل]شیر در یک فنجان قهوه ای بزرگ قرار دارد

10. I also include a paintbrush and a lidded container plain water in it for magic painting.
[ترجمه ترگمان]من هم یک قلم مو و یک آب ساده و باز در آن را برای نقاشی جادو در نظر می گیرم
[ترجمه گوگل]من همچنین یک قلم مو و یک ظرف بسته بندی شده در آب را در آن برای نقاشی جادویی در بر می دارم

11. Their eyes are heavy - lidded and their lips are pursed in faintly discernible smiles.
[ترجمه ترگمان]چشمان خسته - خسته - و لب هایشان روی لب هایش جمع شده اند، لبخنده ای کم discernible
[ترجمه گوگل]چشمان آنها سنگین هستند و لب هایشان در لبخند های ناخوشایند ظاهر می شود

12. To preserve Store preserved and dried material in well ventilated lidded boxes in dry conditions.
[ترجمه ترگمان]برای حفظ نگهداری از نگهداری و خشک کردن مواد خشک و خشک شده در جعبه های، در شرایط خشک
[ترجمه گوگل]برای حفظ فروشگاه مواد نگهدارنده و خشک در جعبه بسته بندی شده با تهویه خوب در شرایط خشک

13. Desire warmed her blood, tingling through her veins at the expression in the dark, lidded gaze.
[ترجمه ترگمان]آرزو کردم که ای کاش می توانستم این کار را انجام دهم
[ترجمه گوگل]میل او خون او را گرم می کند، از طریق رگ هایش سوزان می شود در بیان در تاریکی، چشم بسته

14. Sweep up with spade, place into a dry, clean lidded container for disposal.
[ترجمه ترگمان]بیل - ای با بیل - ای که در یک ظرف خشک و تمیز قرار دارد، جا به جا می شود
[ترجمه گوگل]جارو کردن با بیل، قرار دادن در یک ظرف خشک و تمیز برای دفع

a lidded box

جعبه‌ی دردار


heavy-lidded

دارای پلکهای سنگین


blue-lidded eyes

چشمانی با پلکهای آبی


پیشنهاد کاربران

سر پوشیده


کلمات دیگر: