کلمه جو
صفحه اصلی

licensure


معنی : اجازه، پروانه
معانی دیگر : صدور گواهینامه یا جواز (مثلا برای پزشکی)، اجازه بخصوص اجازه موعظه وخطابه

انگلیسی به فارسی

پروانه، اجازه (بخصوص اجازه موعظه وخطابه)


صدور مجوز، پروانه، اجازه


مترادف و متضاد

اجازه (اسم)
leave, authority, authorization, liberty, okay, permit, permission, fiat, clearance, license, licensure, okey

پروانه (اسم)
pass, permit, permission, paper, license, billet, butterfly, propeller, moth, governor, fan, licensure

جملات نمونه

1. Subject Analysis, Catalog Match, and Health Professions Licensure reports require a syllabus or other type of course descriptions to be submitted for all postsecondary academic subjects.
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل موضوع، انطباق کاتالوگ، و reports مشاغل، نیاز به یک برنامه درسی یا نوع دیگری از توضیحات دوره را دارند که باید به همه موضوعات دانشگاهی ارجاع داده شوند
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل موضوع، گزارش کاتالوگ و پرونده های صدور پروپوزال بهداشت حرفه ای نیازمند یک برنامه درسی یا نوع دیگری از توصیف دوره ای است که برای همه مقاطع تحصیلی فوق لیسانس ارائه می شود

2. Training and licensure requirements have been used to describe occupation requirements using a number of different approaches.
[ترجمه ترگمان]الزامات آموزش و پرورش برای توصیف نیازمندی های اشغال با استفاده از روش های مختلف مورد استفاده قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]الزامات آموزش و مجوز برای توصیف نیازهای شغلی با استفاده از تعدادی از رویکردهای مختلف مورد استفاده قرار گرفته است

3. "You've got a huge chasm between F. D. A. licensure and a clinical events trial, " said Dr. Allen J. Taylor, the chief of cardiology at Walter Reed Army Medical Center.
[ترجمه ترگمان]\" تو یک شکاف بزرگ بین اف د الف دکتر آلن جی تیلور، رئیس کاردیولوژی در مرکز پزشکی والتر رید
[ترجمه گوگل]دکتر آلن جی تیلور، رئیس قلب و عروق در مرکز پزشکی ارتش والتر رید، گفت: 'شما بین پرونده فدرال دی ا

4. States require that physical therapists pass a licensure exam before they can graduate.
[ترجمه ترگمان]دولت ها باید پیش از اینکه بتوانند فارغ التحصیل شوند، امتحان licensure را بگذرانند
[ترجمه گوگل]ایاالت متحده نیاز دارد که پزشکان فیزیکی قبل از اینکه بتوانند فارغ التحصیل شوند، امتحان مجوز را امتحان کنند

5. Further, the licensure of contractors serves as an instrument through which municipalities ensure that building codes are communicated and adhered to.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، the پیمانکاران به عنوان ابزاری عمل می کند که در آن شهرداری ها اطمینان حاصل می کنند که کده ای ساختمان به یکدیگر مرتبط بوده و مورد توجه قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، صدور مجوز از پیمانکاران به عنوان وسیله ای است که از طریق آن شهرداری ها اطمینان می دهند که کدهای ساختمان به اطلاع و پیوستن آن می پردازند

6. Clinicians should be eligible for licensure in the Commonwealth of Pennsylvania and demonstrate excellence in clinical care.
[ترجمه ترگمان]Clinicians باید واجد شرایط for در کشورهای مشترک المنافع باشد و برتری در مراقبت های بالینی را نشان دهند
[ترجمه گوگل]پزشکان باید واجد شرایط دریافت مجوز در کشورهای مشترک المنافع پنسیلوانیا باشند و برتری در مراقبت های بالینی را نشان دهند

7. In preparation for licensure, they study everything from nail growth and skin anatomy to equipment maintenance and business practices.
[ترجمه ترگمان]در آماده سازی برای licensure، آن ها همه چیز را از رشد ناخن و آناتومی پوست گرفته تا نگهداری تجهیزات و شیوه های کسب وکار مطالعه می کنند
[ترجمه گوگل]در آماده سازی برای مجوز، آنها همه چیز را از رشد ناخن و آناتومی پوست به مراقبت از تجهیزات و شیوه های کسب و کار مطالعه می کنند

8. Part two: Evaluation and management system of licensure and certification for the headmasters in America.
[ترجمه ترگمان]بخش دوم: ارزیابی و سیستم مدیریت of و گواهی نامه مدیران آمریکا
[ترجمه گوگل]قسمت دوم: سیستم ارزیابی و مدیریت مجوز و صدور گواهینامه برای سرپرست ها در آمریکا

9. Occupational licensure rules could be relaxed to create opportunities for people without formal education.
[ترجمه ترگمان]قوانین شغلی حرفه ای می تواند برای ایجاد فرصت هایی برای مردم بدون آموزش رسمی، راحت باشد
[ترجمه گوگل]قوانین صدور مجوز شغلی می توانند برای ایجاد فرصت هایی برای افراد بدون آموزش رسمی آرام شوند

10. Part three: Characteristic analysis of licensure and certification institution for headmaster in America.
[ترجمه ترگمان]بخش سوم: تحلیل مشخصه موسسه licensure و صدور گواهی نامه برای مدیر در آمریکا
[ترجمه گوگل]قسمت سوم: تجزیه و تحلیل مشخصه مجوز و گواهینامه موسسه برای مدیر در آمریکا

11. Some lead to certification or licensure to practice medicine, while others prepare the student for further study in a medical or public health field.
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها به صدور گواهی نامه و یا licensure برای تمرین پزشکی منجر می شوند در حالی که برخی دیگر دانش آموزان را برای تحصیل بیشتر در زمینه پزشکی یا بهداشت عمومی آماده می کنند
[ترجمه گوگل]بعضی ها به صدور گواهینامه یا صدور مجوز برای انجام پزشکی کمک می کنند، در حالی که دیگران برای تحصیل در رشته پزشکی یا بهداشت عمومی آماده می شوند

12. Neither group has anything to do with medical licensure, which is handled by state boards.
[ترجمه ترگمان]هیچ کدام از این گروه ها هیچ ارتباطی با licensure های پزشکی ندارند که توسط هیات های دولتی اداره می شود
[ترجمه گوگل]هیچ یک از این گروه ها هیچ ارتباطی با مجوز پزشکی ندارند، که توسط هیات های دولتی اداره می شود

13. However, training and licensure may also apply to tasks occurring in a number of positions.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آموزش و licensure ممکن است شامل وظایفی شوند که در تعدادی از موقعیت ها اتفاق می افتند
[ترجمه گوگل]با این حال، آموزش و صدور مجوز نیز ممکن است به وظایفی که در تعدادی از موقعیت ها رخ می دهد اعمال شود

14. In the interim prior to licensure of these new small molecule inhibitors, established therapy with pegylated interferon and ribavirin can be tailored.
[ترجمه ترگمان]در این دوره قبل از licensure کردن این مولکول های کوچک مولکول کوچک، درمان established با اینترفرون و ribavirin می تواند به صورت سفارشی طراحی شود
[ترجمه گوگل]در موقت قبل از صدور مجوز این مهارکننده های جدید مولکول کوچک، درمان با اینترفرون پگلیت و ریباویرین قابل تنظیم می باشد

پیشنهاد کاربران

مجوز


جوازدهی

گواهی فعالیت؛ جواز کسب؛ پروانه کسب


کلمات دیگر: