1. the great success of his novel put the author in the limelight
موفقیت بزرگ رمان او توجه همگان را به نویسنده جلب کرد.
2. She claims she never sought the limelight.
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که هرگز به دنبال جلب توجه نبوده است
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که هرگز به اهمیت توجه نکرد
3. I hated the limelight and found it unbearable.
[ترجمه ترگمان]از مرکز نور نفرت داشتم و آن را غیرقابل تحمل یافتم
[ترجمه گوگل]من از این موضوع ناراحت شدم و آن را غیر قابل تحمل یافتم
4. Tad loves being in the limelight.
[ترجمه محسن قاسمی قاسموند] تد دوست دارد کانون توجهات باشد.
[ترجمه ترگمان]Tad عاشق بودن در مرکز توجه است
[ترجمه گوگل]تاد را دوست دارد در حال تمرکز باشد
5. Tony has now been thrust into the limelight, with a high-profile job.
[ترجمه ترگمان]تونی الان در مرکز توجه قرار گرفته با یه شغل عالی
[ترجمه گوگل]تونی در حال حاضر به اهداف برجسته توجه کرده است
6. She's always trying to grab the limelight.
[ترجمه ترگمان] اون همیشه سعی می کنه که به مرکز توجه کنه
[ترجمه گوگل]او همیشه سعی می کند توجه خود را جلب کند
7. She's afraid this new actor will steal the limelight from her.
[ترجمه ترگمان]از این می ترسید که این بازیگر جدید مرکز توجه او را از او بدزدد
[ترجمه گوگل]او می ترسد که این بازیگر جدید چشم خود را از او سرقت کند
8. The experimental car certainly stole the limelight at the motor show.
[ترجمه ترگمان]ماشین آزمایشی به طور حتم توجه را به نمایش موتور جلب کرد
[ترجمه گوگل]خودروی آزمایشی قطعا در نمایش موتور نمایشگر را دزدیده است
9. Hogging the limelight . . . top award for wildlife video.
[ترجمه ترگمان]جایزه بهترین فیلم حیات وحش را به تصویر می کشد
[ترجمه گوگل]حواس پرتی جایزه عالی برای ویدیو حیات وحش
10. Ellington thrived in the limelight and success that his backstage partner contributed to so significantly during their almost three-decade collaboration.
[ترجمه ترگمان]Ellington در کانون توجه و موفقیت رشد کرده بود و موفقیت پشت صحنه او به طور قابل توجهی در طول سه دهه هم کاری خود مشارکت داشت
[ترجمه گوگل]الیگتون در اهداف و موفقیت هایی که شریک پشت صحنه خود را در طول همکاری تقریبا سه دهه به طور قابل توجهی در آن نقش داشت، رشد کرد
11. Once again, however unwillingly, Niki was in the limelight.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، یک بار دیگر، Niki در کانون توجه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]با این وجود، ناخودآگاه، نیکی در یک لحظه مجذوب شد
12. Meanwhile, H-1 stayed in the limelight.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، H - ۱ در کانون توجه ماند
[ترجمه گوگل]در همین حال، H-1 در حال تمرکز است
13. The force is rightly stepping back from the limelight.
[ترجمه ترگمان]این نیرو به درستی از مرکز توجه عقب برمی گردد
[ترجمه گوگل]این نیرو به درستی از اهمیت برخوردار است
14. Nader is relishing the leverage and the limelight.
[ترجمه ترگمان]نادر از اهرم و مرکز توجه لذت می برد
[ترجمه گوگل]نادر از اهرم و برجستگی برخوردار است