کلمه جو
صفحه اصلی

regimentation


معنی : گروه بندی، بصورت هنگ در اوردن
معانی دیگر : گروه بندی، بصورت هنگ در اوردن

انگلیسی به فارسی

گروه بندی، بصورت هنگ در آوردن


انگلیسی به انگلیسی

• establishment of a military unit composed of two or more battalions; organization, act of arranging; enforcement of strict discipline and uniformity
regimentation is very strict control over a group of people; a formal word.

مترادف و متضاد

گروه بندی (اسم)
grouping, regimentation

بصورت هنگ در اوردن (اسم)
regimentation

جملات نمونه

1. Democracy is incompatible with excessive, bureaucratic regimentation of social life.
[ترجمه ترگمان]دموکراسی با جنبه های اداری و اداری زندگی اجتماعی ناسازگار است
[ترجمه گوگل]دموکراسی با ادغام بیش از حد و بوروکراتیک زندگی اجتماعی ناسازگار است

2. She rebelled against the regimentation of school life.
[ترجمه ترگمان]او علیه گروه بندی زندگی مدرسه شورش کرد
[ترجمه گوگل]او در برابر مجازات زندگی مدرسه شورش کرد

3. Discipline without regimentation was Miss Bulstrode's motto.
[ترجمه ترگمان]نظم و انضباط بدون گروه بندی شعار خانم بولست رود بود
[ترجمه گوگل]رشته بدون مداخله، شعار خانم بلستروده بود

4. We also examine about the regimentation and designation of slaves in Chin and Han dynasties.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین در مورد the و designation of در چین و سلسله هان را بررسی می کنیم
[ترجمه گوگل]ما همچنین در مورد مجازات و تعیین بردگان در سلسله های چین و هان بررسی می کنیم

5. They don't want equality and regimentation.
[ترجمه ترگمان]ان ها به تساوی و گروه بندی نیاز ندارند
[ترجمه گوگل]آنها برابری و مجازات را نمی خواهند

6. Chapter one discusses the definition and regimentation of slaves.
[ترجمه ترگمان]فصل یک تعریف و توصیف بردگان را مورد بحث و بررسی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]فصل اول، تعریف و قضاوت برده ها را مورد بحث قرار می دهد

7. Expounded the concept of the member regimentation.
[ترجمه ترگمان]مفهوم of عضو را تایید می کند
[ترجمه گوگل]مفهوم مجوز اعضا را توضیح داد

8. In addition, pipeline construction regimentation and management system in China's desert areas are discussed.
[ترجمه ترگمان]به علاوه، سیستم های ساخت خط لوله و سیستم مدیریت در مناطق بیابانی چین مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، طراحی و ساخت سیستم خط لوله در مناطق بیابانی چینی مورد بحث قرار گرفته است

9. This arrangement presumably gave each group the advantage of economic security, but it also subjected the individual to economic regimentation.
[ترجمه ترگمان]این توافق احتمالا به هر گروه مزیت امنیت اقتصادی را می داد، اما در عین حال فرد را تحت فشار اقتصادی قرار می داد
[ترجمه گوگل]این توافق به احتمال زیاد به هر گروه از مزایای امنیت اقتصادی منجر می شود، اما این فرد نیز فرد را به رژیم اقتصادی منتقل می کند

10. The ideological points are still there but it's hard to believe that totalitarian regimentation could be so tight.
[ترجمه ترگمان]نقاط ایدئولوژیکی هنوز وجود دارند اما باور بر این است که regimentation مستبد می تواند اینقدر محکم باشد
[ترجمه گوگل]نقاط ایدئولوژیک هنوز هم وجود دارد، اما اعتقاد بر این است که مجازات توطئه گران می تواند خیلی سخت باشد

11. Using the imported special antirust paint prevents desquamation and regimentation.
[ترجمه ترگمان]استفاده از رنگ خاص antirust از desquamation و regimentation جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]با استفاده از رنگ های ضد زنگ ویژه وارداتی، از پاک کردن و پاکسازی جلوگیری می کند

12. Every new political theory, by whatever name it called itself, led back to hierarchy and regimentation.
[ترجمه ترگمان]هر نظریه سیاسی جدید، به هر نام که خود نامیده می شد، به سلسله مراتب و regimentation منتهی می شد
[ترجمه گوگل]هر تئوری سیاسی جدید، به هر نامی که خودش نامیده بود، به سلسله مراتب و مجادله پیوست

13. Working at a company known for its precision manufacturing and military - style regimentation is not easy. Mr.
[ترجمه ترگمان]کار کردن در شرکتی که به خاطر تولید دقیق و سبک نظامی معروف است، آسان نیست آقای
[ترجمه گوگل]کار کردن در یک شرکت مشهور برای ساخت دقیق آن و تکمیل نظامی به سبک نظامی آسان نیست آقای


کلمات دیگر: