کلمه جو
صفحه اصلی

outstrip


معنی : عقب گذاشتن، پیش افتادن از، پیشی جستن از
معانی دیگر : تندتر (از دیگری) رفتن، جلو زدن از

انگلیسی به فارسی

پیش افتادن از، عقب گذاشتن، پیشی جستن از


فراتر رفتن، پیش افتادن از، پیشی جستن از، عقب گذاشتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: outstrips, outstripping, outstripped
(1) تعریف: to go faster or farther than; outrun.
مترادف: distance, outdistance, outrun, surpass
مشابه: lap, outplay, overhaul, overtake

(2) تعریف: to exceed or surpass.
مترادف: better, exceed, excel, surpass, top, transcend
مشابه: beat, best, cap, eclipse, outclass, outdo, overcome

- The new machine easily outstripped the old one in speed and efficiency.
[ترجمه ترگمان] ماشین جدید به راحتی از یک ماشین قدیمی در سرعت و کارایی بالاتر رفت
[ترجمه گوگل] ماشین جدید به راحتی سرعت و کارایی آن را از پیشی گرفت

• defeat a rival in competition; run faster or farther; surpass, excel
if one thing outstrips another, it becomes larger in amount or more successful than the second thing.

مترادف و متضاد

عقب گذاشتن (فعل)
pass, outpace, outrun, leave behind, outdistance, outstrip

پیش افتادن از (فعل)
surpass, whop, outstrip, outmatch

پیشی جستن از (فعل)
outstrip

جملات نمونه

1. We outstripped all our competitors in sales last year.
[ترجمه nazanin] ما در سال گذشته از همه ی رقبای خود در فروش پیشی گرفتیم
[ترجمه ترگمان]ما در سال گذشته از همه رقبای خود پیشی گرفتیم
[ترجمه گوگل]ما در سال گذشته تمام رقبای ما را از فروش خارج کردیم

2. Demand has far outstripped supply of qualified teachers.
[ترجمه ترگمان]تقاضا نسبت به معلمان واجد شرایط رو به افزایش است
[ترجمه گوگل]تقاضا به مراتب فراتر از عرضه معلمان واجد شرایط است

3. We soon outstripped the slower runners.
[ترجمه كيانرخ] ما به زودی از دونده های کندتر جلو می زنیم
[ترجمه ترگمان]به زودی the را باز می کنیم
[ترجمه گوگل]ما به زودی دونده های کندتر را فراتر گذاشتیم

4. The demand for firewood now far outstrips supply.
[ترجمه ترگمان]تقاضای هیزم در حال حاضر این محصول از تولید این محصول فراتر خواهد رفت
[ترجمه گوگل]تقاضا برای هیزم اکنون به مراتب فراتر از عرضه است

5. Speeding at 90 mph, Denny outstripped police cars for an hour.
[ترجمه ترگمان]دنی با سرعت ۹۰ مایل بر ساعت، دنی را به مدت یک ساعت عقب کشید
[ترجمه گوگل]سرعت در 90 مایل در ساعت، دنی بیش از یک ساعت ماشین های پلیس را فراتر گذاشت

6. She soon outstripped the slower runners.
[ترجمه ترگمان]به زودی the را باز کرد
[ترجمه گوگل]او به زودی دونده های کندتر را فراتر گذاشت

7. That manufacturer outstripped all his competitors in sales last year.
[ترجمه ترگمان]این تولید کننده در سال گذشته از همه رقبای خود پیشی گرفت
[ترجمه گوگل]این تولید کننده در سال گذشته بیش از همه رقبای خود را پیشی گرفت

8. Demand for new aircraft production is outstripping supply.
[ترجمه ترگمان]تقاضا برای تولید هواپیماهای جدید در حال کاهش است
[ترجمه گوگل]تقاضا برای تولید هواپیما جدید بیش از حد است

9. Cahoot's new interest range outstrips its online banking rival, Intelligent Finance, the Halifax's Internet bank.
[ترجمه ترگمان]دامنه بهره جدید Cahoot از رقیب بانکی آنلاین اش، مالی هوشمند، بانک اینترنت Halifax فراتر خواهد رفت
[ترجمه گوگل]محدوده منافع جدید Cahoot از رقبای بانکی آنلاین خود، Intelligent Finance، بانک اینترنتی هالیفاکس پیشی می گیرد

10. Even the most primitive computer can outstrip the human brain in certain types of calculation.
[ترجمه ترگمان]حتی the کامپیوتر می تواند از مغز انسان در انواع خاصی از محاسبات، پیشی بگیرد
[ترجمه گوگل]حتی کامپیوتر ابتدایی می تواند مغز انسان را در انواع خاصی از محاسبه برآورده کند

11. Demand is outstripping current production.
[ترجمه ترگمان]تقاضا از تولید در حال حاضر کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]تقاضا فراتر از تولید فعلی است

12. Demand is outstripping supply.
[ترجمه ترگمان]تقاضا در حال کاهش است
[ترجمه گوگل]تقاضا فراتر از عرضه است

13. Therefore, with demand outstripping supply for new aircraft production, existing in-service aircraft are replaced more slowly.
[ترجمه ترگمان]بنابراین با تقاضای کاهش تقاضا برای تولید هواپیماهای جدید، هواپیماهای فعلی موجود به کندی جایگزین می شوند
[ترجمه گوگل]بنابراین، با عرضه تقاضا برای تولید هواپیما جدید، هواپیماهای موجود در خدمت به آرامی جایگزین می شوند

پیشنهاد کاربران

فراتر رفتن، چربیدن بر

فراتر از حد
دور از دسترس


کلمات دیگر: