کلمه جو
صفحه اصلی

registry office


معنی : محضر

انگلیسی به انگلیسی

• (british) location where civil marriages are conducted
a registry office is a place where births, marriages, and deaths are officially recorded, and where people can get married.

مترادف و متضاد

محضر (اسم)
presence, office of a notary, registry office

جملات نمونه

1. They'd pulled the registry office down which then left an open space.
[ترجمه ترگمان]آن ها دفتر ثبت را پایین کشیده بودند و بعد فضای باز را ترک کرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها دفتر ریاست را پایین کشیدند و سپس فضای باز را ترک کردند

2. They were also married in a registry office.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین در یک دفتر ثبت ازدواج کردند
[ترجمه گوگل]آنها نیز در یک دفتر رجیستری ازدواج کردند

3. They were married at a registry office and had a quiet reception.
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک دفتر مشترک ازدواج کردند و مراسم پذیرایی خاموش برگزار شد
[ترجمه گوگل]آنها در دفتر ثبت احوال ازدواج کردند و پذیرای آرام بودند

4. The offices, in an old registry office, are still being worked on.
[ترجمه ترگمان]ادارات، در یک دفتر ثبت قدیمی، هنوز در حال کار کردن هستند
[ترجمه گوگل]دفاتر، در دفتر رجیستری قدیمی، هنوز در حال کار هستند

5. The witnesses were people who worked at the registry office.
[ترجمه ترگمان]شهود افرادی بودند که در اداره ثبت کار می کردند
[ترجمه گوگل]شاهدان افرادی بودند که در دفتر ریاست کار می کردند

6. If you're tying the knot at a registry office, this timeless style is ideal.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید گره را در دفتر ثبت گره بزنید، این سبک ماندگار ایده آل است
[ترجمه گوگل]اگر شما گره را در دفتر رجیستری متصل می کنید، این سبک بی انتها ایده آل است

7. The registry office couldn't marry them at such short notice and they must wait until the following day.
[ترجمه ترگمان]دفتر ثبت نتوانست با این اخطار کوتاه با آن ها ازدواج کند و آن ها باید تا روز بعد صبر کنند
[ترجمه گوگل]دفتر ریاست جمهوری نمی تواند با چنین کوتاهی ازدواج کند و باید تا روز بعد صبر کند

8. A few years ago, I attended my father's registry office do in a vintage dress, jangly jewellery and high-heeled boots.
[ترجمه ترگمان]چند سال پیش، من در دفتر ثبت پدرم در یک لباس مدل قدیمی، jangly جواهر آلات و کفش های پاشنه بلند شرکت کردم
[ترجمه گوگل]چند سال پیش، من در دفتر ریاست پدرم حضور داشتم در یک لباس پرنعمت، جواهرات و جواهرات و چکمه های پاشنه بلند

9. I m pulse marriage at the Chelsea registry office.
[ترجمه ترگمان]من در دفتر ثبت چلسی شروع به ازدواج کردم
[ترجمه گوگل]من ازدواج پالس در دفتر ریاست جمهوری چلسی دارم

10. We weren't married in church, but we had a civil ceremony in a registry office.
[ترجمه ترگمان]ما در کلیسا ازدواج نکردیم، اما ما یک مراسم مذهبی در یک دفتر ثبت داشتیم
[ترجمه گوگل]ما در کلیسا ازدواج نکردیم، اما یک مراسم مدنی در یک دفتر ریاست جمهوری داشتیم

11. The feelings that are carried up the aisle or into the registry office are presumably countless.
[ترجمه ترگمان]احساساتی که در راهرو و یا در دفتر ثبت حمل می شوند احتمالا بی شمار است
[ترجمه گوگل]احساساتی که در راهرو یا دفتر ریاست انجام می شود، احتمالا بی شماری است

12. If whom have any questions, please go to the Registry Office or ask your tutor.
[ترجمه ترگمان]اگر سوالی دارید، لطفا به دفتر ثبت بروید و یا از معلم خود سوال کنید
[ترجمه گوگل]اگر سوالی دارید، لطفا به دفتر رجوع بروید یا از معلم خود بپرسید

13. If married in Australia, the certificate should be issued the responsible State and Territory registry office.
[ترجمه ترگمان]اگر در استرالیا ازدواج شود، این گواهی نامه باید به اداره ثبت ایالتی و ثبت منطقه صادر شود
[ترجمه گوگل]در صورت ازدواج در استرالیا، باید گواهینامه ریاست مسئول امور خارجه و منطقه صادر شود

14. The banns of their marriage were put up outside the registry office.
[ترجمه ترگمان]ازدواج آن ها در خارج از دفتر ثبت ازدواج تنظیم شده بود
[ترجمه گوگل]بانوان ازدواجشان خارج از اداره ثبت احوال قرار گرفتند

پیشنهاد کاربران

دفتر ثبت احوال


کلمات دیگر: