1.
وعده گاه (یا محل ملاقات)
2. She led him by devious ways to the meeting place.
[ترجمه ترگمان]او او را از راه های انحرافی به محل ملاقات هدایت کرد
[ترجمه گوگل]او او را با راه های غریب به محل جلسه هدایت کرد
3. Now that the meeting place has been settled on, can we talk about the agenda?
[ترجمه ترگمان]اکنون که محل ملاقات روشن شده است، آیا می توانیم در مورد دستور کار صحبت کنیم؟
[ترجمه گوگل]اکنون که مکان جلسه حل شده است، می توانیم در مورد دستور کار صحبت کنیم؟
4. The pub is a popular meeting place for local teenagers.
[ترجمه ترگمان]این پاتوق یک مکان تفریحی محبوب برای نوجوانان محلی است
[ترجمه گوگل]این میخانه محل مهمی برای نوجوانان محلی است
5. We have found a meeting place that will serve our purpose.
[ترجمه ترگمان]ما یک مکان ملاقات پیدا کرده ایم که به هدف ما عمل خواهد کرد
[ترجمه گوگل]ما یک محل ملاقات پیدا کرده ایم که به هدف ما خدمت خواهد کرد
6. The club serves a useful function as a meeting place.
[ترجمه ترگمان]این باشگاه به عنوان محل برگزاری یک عمل مفید عمل می کند
[ترجمه گوگل]این باشگاه به عنوان یک محل ملاقات مفید است
7. The cafe is a popular meeting place for students.
[ترجمه ترگمان]کافه یک مکان تفریحی محبوب برای دانش آموزان است
[ترجمه گوگل]کافه محل مهمی برای دانشجویان است
8. He sailed into the meeting place with his head up.
[ترجمه ترگمان]او سرش را بلند کرد و به طرف محل ملاقات رفت
[ترجمه گوگل]او با سر خود به محل ملاقات رفت
9. There was no better meeting place in the locality.
[ترجمه ترگمان]محل ملاقات بهتر از این قرار نبود
[ترجمه گوگل]مکان ملاقات بهتر در محل وجود نداشت
10. The Art Nouveau Cafe is a popular meeting place for the city's cultured classes.
[ترجمه ترگمان]کافه هنر Nouveau یک مکان تفریحی محبوب برای کلاس های فرهنگی شهر است
[ترجمه گوگل]کافه 'هنر نیو' یک مکان ملاقات محبوب برای کلاس های فرهنگی شهر است
11. Instead of a single meeting place, we have far-flung, interactive telecommunications networks that extend for thousands of miles.
[ترجمه ترگمان]به جای یک محل ملاقات، ما شبکه های مخابراتی تعاملی و تعاملی داریم که هزاران مایل گسترده شده اند
[ترجمه گوگل]به جای یک مکان ملاقات، ما شبکه های مخابراتی تعاملی را که برای هزاران کیلومتر گسترش می یابیم، دور میزنیم
12. The restaurant was once the meeting place for leading French left-wing intellectuals such as Sartre and de Beauvoir.
[ترجمه ترگمان]این رستوران زمانی محل ملاقات روشنفکران جناح چپ فرانسوی مانند سارتر و دو Beauvoir بود
[ترجمه گوگل]رستوران یک بار محل برگزاری جلسات برای روشنفکران جناح چپ فرانسوی مانند سارتر و دیوبووور بود
13. Ivanov said the meeting place was chosen because both diplomats planned to be in the Mideast at the same time.
[ترجمه ترگمان]ایوانوف گفت که محل برگزاری این نشست به این دلیل انتخاب شده است که هر دو دیپلمات قصد دارند در همان زمان در خاورمیانه حضور داشته باشند
[ترجمه گوگل]ایوانف گفت که محل جلسه انتخاب شده بود چرا که هر دو دیپلمات در همان زمان برنامه ریزی می کردند در خاورمیانه باشند
14. Local research can often locate the hundred meeting place for each hundred.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات محلی اغلب می تواند محل صد جلسه برای هر صد نفر را تعیین کند
[ترجمه گوگل]تحقیقات محلی اغلب می تواند صدها مکان ملاقات را برای هر صد قرار دهد
15. Reputed meeting place of Gunpowder Plot conspirators.
[ترجمه ترگمان]دیدار توطئه کنندگان توطیه باروت
[ترجمه گوگل]محل ملاقات مشهور توطئه گران پوستر باران