کلمه جو
صفحه اصلی

incubator


معنی : ماشین جوجه کشی، محل پرورش اطفال زودرس
معانی دیگر : ماشین جوجه کشی، محل پرورش اطفال زودرس

انگلیسی به فارسی

ماشین جوجه کشی، محل پرورش اطفال زودرس


انکوباتور، ماشین جوجه کشی، محل پرورش اطفال زودرس


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a temperature-controlled apparatus in which ideal conditions are maintained for the recovery of sick or premature infants.

(2) تعریف: an apparatus providing artificial warmth to enable eggs to hatch.

(3) تعریف: an apparatus providing ideal conditions for the growth of bacterial cultures.

• apparatus which keeps eggs warm until they hatch; temperature-controlled apparatus in which sick or premature infants are kept; device in which bacteria are cultivated
an incubator is a piece of hospital equipment in which a sick or weak newborn baby is kept.

مترادف و متضاد

ماشین جوجه کشی (اسم)
incubator

محل پرورش اطفال زودرس (اسم)
incubator

جملات نمونه

1. an incubator can hatch hundreds of chickens
ماشین جوجه کشی می تواند صدها جوجه به عمل آورد.

2. D., you may be in that inorganic incubator until you are forty-five.
[ترجمه ترگمان]د د تو ممکنه تا چهل و پنج سالگی در دستگاه incubator inorganic باشی
[ترجمه گوگل]د شما ممکن است در این انکوباتور معدنی قرار داشته باشید تا چهل و پنج ساله شوید

3. The drive motor should be fitted outside the incubator to prevent any local heating effect.
[ترجمه ترگمان]موتور محرک باید خارج از انکوباتور نصب شود تا از هر اثر گرمایش محلی جلوگیری شود
[ترجمه گوگل]موتور درایو باید خارج از انکوباتور نصب شود تا مانع هرگونه اثر گرما محلی شود

4. Step one: The incubator I half fill a spaghetti jar with tank water, adding fungus preventative.
[ترجمه ترگمان]مرحله اول: انکوباتور من نصف یک شیشه اسپاگتی را با آب مخزن پر می کنم و fungus قارچ را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]گام اول: انکوباتور I نیمه یک شیشه اسپاگتی را با آب مخزن پر می کند، افزودن قارچ پیشگیرانه

5. It overturned after hitting a car, shattering the incubator which was keeping tiny tot Victoria Elliot alive.
[ترجمه ترگمان]بعد از ضربه زدن به ماشین، ماشین جوجه کشی بسته بود که tot را زنده نگه داشت
[ترجمه گوگل]این پس از ضربه زدن به خودرو، انفجار انکوباتور که ویکتوریا الیوت کاملا جمع شده بود، لغو شد

6. Seeing him lying in an incubator for the first time was a uniquely distressing experience.
[ترجمه ترگمان]دیدن او در دستگاه انکوباتور برای اولین بار، تجربه ای منحصر به فرد بود
[ترجمه گوگل]دیدن او در انکوباتور دروغ گفتن برای اولین بار یک تجربه منحصرا ناراحت کننده بود

7. Do incubator chickens love their mother?
[ترجمه ترگمان]آیا مرغ های خانگی مادرشان را دوست دارند؟
[ترجمه گوگل]آیا جوجه های انکوباتور مادر خود را دوست دارند؟

8. Space-saving low temperature incubator is ideal for small volume workloads.
[ترجمه ترگمان]incubator دمای پایین در فضا برای حجم کاری حجم کوچک ایده آل است
[ترجمه گوگل]انکوباتور دمای پایین برای صرفه جویی در فضا ایده آل برای حجم کاری کم حجم است

9. Business incubator is called Business Incubation Center in China.
[ترجمه ترگمان]انکوباتور تجاری به نام مرکز پرورش کسب وکار در چین نامیده می شود
[ترجمه گوگل]انکوباتور کسب و کار مرکز انکوباسیون کسب و کار در چین نامیده می شود

10. Contaminated eggs in the incubator set off a chain reaction of exploding eggs.
[ترجمه ترگمان]تخم گذاری که در دستگاه انکوباتور تخم می گذارد، یک واکنش زنجیره ای از انفجار تخم مرغ را آغاز می کند
[ترجمه گوگل]تخم مرغ آلوده در انکوباتور یک واکنش زنجیره ای از انفجار تخم ها را ایجاد می کند

11. The venture capital mixed business incubator is the current new hot point.
[ترجمه ترگمان]مرکز سرمایه گذاری کسب وکار مختلط یک نقطه داغ جدید است
[ترجمه گوگل]سرمایه انسانی تجاری مخلوط سرمایه نقطه جاری جدید است

12. SIFE is an incubator, breeding a loving-heart, nourishing self-confidence and producing many a young group which can do well.
[ترجمه ترگمان]SIFE یک انکوباتور، پرورش قلب مهربان، تغذیه اعتماد به نفس و تولید بسیاری از گروه های جوان است که می تواند خوب عمل کند
[ترجمه گوگل]SIFE یک انکوباتور، پرورش قلب دوست داشتنی، تقویت اعتماد به نفس و تولید بسیاری از گروه جوان است که می تواند به خوبی انجام دهد

13. Aidiya is the paradise and incubator for medium-sized and small enterprises to establish a business. The enterprises in Aidiya can enjoy the policy of "Deduction for 3 years and Halving for 2 years".
[ترجمه ترگمان]Aidiya، بهشت و انکوباتور برای شرکت های کوچک و متوسط برای ایجاد کسب وکار است شرکت ها در Aidiya می توانند از سیاست \" قیاس به سه سال و halving به مدت ۲ سال بهره مند شوند \"
[ترجمه گوگل]Aidiya بهشت ​​و انکوباتور برای شرکت های متوسط ​​و کوچک برای ایجاد یک کسب و کار است شرکت های Aidiya می توانند از سیاست 'Deduction برای 3 سال و نیمه به مدت 2 سال' بهره مند شوند

14. SDO 0 is currently an incubator subproject (called Tuscany) under the Apache Software Foundation that is intended become the de facto standard of data model programming APIs for SOA development.
[ترجمه ترگمان]SDO ۰ در حال حاضر یکی از پروژه های انکوباتور (به نام توسکانی)تحت بنیاد نرم افزاری آپاچی است که برای توسعه SOA به یک استاندارد بالفعل در برنامه نویسی مدل داده تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]SDO 0 در حال حاضر یک زیرپروژه انکوباتور (Toscany نامیده می شود) تحت بنیاد Software Apache است که در نظر گرفته شده است به عنوان استانداردی از API API های برنامه نویسی مدل برای توسعه SOA تبدیل شده است

15. Their baby was so small she spent three weeks in an incubator before going home.
[ترجمه ترگمان]بچه آن ها آنقدر کوچک بود که سه هفته قبل از رفتن به خانه یک ماشین جوجه کشی به کار برد
[ترجمه گوگل]بچه آنها خیلی کوچک بود و قبل از رفتن به خانه سه هفته در انکوباتور گذراند

پیشنهاد کاربران

تسهیلات رشد کسب و کارهای نوپا

مرکز رشد

دستگاهی که نوزادان زودتر ازموعد متولد شده را برای رشد کامل در آن میگذارند
دستگاهی که تخم پراکندگان را برای تکمیل فرایند باروری در آن میگذارند.
مرکز رشد : مرکزی که به رشد نهادهای تازه تاسیس شده کمک می کند

در کسب و کار: شتاب دهنده

اتاقک نگهداری ، اتاقک رشد

محفظه نگهداری ، محفظه رشد

دستگاه پرورش میکروارگانیسم ها

از نظر علمی ( مرکزرشد )

پیشران
عامل محرک

پناهگاه

پیشران رشد


کلمات دیگر: