1. some cartilages ossify with age
برخی غضروف ها در اثر سن استخوانی می شوند.
2. It reckons that rationing would ossify the farm industry.
[ترجمه ترگمان]این موضوع فکر می کند که سهمیه بندی در صنعت کشاورزی ممنوع خواهد شد
[ترجمه گوگل]این بر این عقیده است که تناسب اندام صنعت مزرعه را از بین می برد
3. It is easy for the mind to ossify.
[ترجمه ترگمان]برای ذهن to آسان است
[ترجمه گوگل]برای ذهن آسان است که به استخوان تبدیل شود
4. He began to ossify after he won the election.
[ترجمه ترگمان]او پس از برنده شدن در انتخابات شروع به ossify کرد
[ترجمه گوگل]او پس از انتخابات برنده شد
5. British society tended to ossify and close ranks as the 1930s drew to their close.
[ترجمه ترگمان]جامعه بریتانیا از دهه ۱۹۳۰ به ossify و صفوف نزدیک تمایل پیدا کرد
[ترجمه گوگل]جامعهی انگلستان تمایل داشت که در دهه 1930، به سمت بستنشان دست بزنند و به صفوف نزدیک شوند
6. And when that happens, Saturn's presence can ossify into stubborn, haughty resistance.
[ترجمه ترگمان]و وقتی این اتفاق می افتد، حضور زحل می تواند به مقاومت سرسختانه و haughty تبدیل شود
[ترجمه گوگل]و هنگامی که این اتفاق می افتد، حضور زحل ممکن است به مقاومت خشن و سرسختی تبدیل شود
7. This disease will make her tendons ossify and her body paralyzed into a statue.
[ترجمه ترگمان]این بیماری tendons her و بدنش را به یک مجسمه فلج می کند
[ترجمه گوگل]این بیماری تاندون خود را پوشیده و بدن او را به یک مجسمه فلج می کند
8. Begin with and ossify over time, beginning from the hoof and working up the leg.
[ترجمه ترگمان]شروع کنید و در طول زمان با سم شروع کنید، از سم شروع کنید و روی پای خود کار کنید
[ترجمه گوگل]با گذشت زمان شروع و بافتن را آغاز کنید، از ابتدای صاعقه شروع کنید و تا پا کار کنید
9. Usually musical traditions remain alive only if they are thriving, writing them down tends to ossify them and hasten their end.
[ترجمه ترگمان]معمولا در صورتی که آن ها در حال پیشرفت باشند، سنت های موسیقی زنده می مانند و نوشتن آن ها به سرعت به پایان می رسد و در نهایت به سرعت به پایان می رسد
[ترجمه گوگل]معمولا سنت های موسیقی تنها در صورتی زنده ماندند که در حال رشد هستند، به نوشتن آنها کمک می کند تا آنها را متزلزل کرده و به پایان برساند
10. Demineralized bone powder mixed with bone-marrow aspirate was introduced into the cyst to halt the expansion phase and to allow the cyst to ossify.
[ترجمه ترگمان]پودر استخوان demineralized با استخوان استخوان مغز استخوان به کیست معرفی شد تا فاز انبساط را متوقف کند و کیست را به ossify اجازه دهد
[ترجمه گوگل]پودر پودر استخوانی مخلوط شده با آسپیراسیون استخوان مغز استخوان به کیست برای توقف فاز انبساط وارد شده و اجازه می دهد که کیست برای ossify شود
11. Takes an exam the student thinking mode which the education creates to ossify, student heavy knowledge grasping, light thinking mode training.
[ترجمه ترگمان]این آزمون را برای دانش آموزان امتحان می کند که در آن تحصیل به ossify، دانش سنگین دانش و آموزش سبک فکر می کند
[ترجمه گوگل]امتحان حالت تفکر دانشجویی را فراهم می کند که تعلیم و تربیه آن را ایجاد می کند، دانستن مهارت دانش آموزان سنگین و تمرین سبک تفکر سبک
12. Cloned MSC of passage 5 at logarithmic phase were selected to identify in vitro differentiation potential by ossify induction test and detect the optimal inoculating density.
[ترجمه ترگمان]Cloned MSC از راهرو ۵ در فاز لگاریتمی برای شناسایی پتانسیل تفکیک پذیری در آزمایشگاه بوسیله آزمایش القای ossify انتخاب شدند و چگالی مایه کوبی بهینه را تشخیص دادند
[ترجمه گوگل]MSC Cloned Passage 5 در فاز لگاریتمی برای شناسایی پتانسیل تمایز درون سلولی با آزمون القایی ossify و تعیین چگالی جذب مطلوب انتخاب شد
13. Raymond: That it is possible for open source cultures in some respects to ossify enough that good work is locked out.
[ترجمه ترگمان]ریموند: این امکان وجود دارد که فرهنگ های منبع باز در برخی از جنبه ها به اندازه کافی بزرگ باشند که کار خوب قفل شود
[ترجمه گوگل]ریموند که ممکن است برای فرهنگ های متن باز در برخی موارد به اندازه کافی جذب شود که کار خوب قفل شده باشد
14. But the risk that the recent homeward flow of bank assets will ossify into a less efficient, less flexible cross-border banking system is real and growing.
[ترجمه ترگمان]اما خطر خروج اخیر دارایی های بانک به یک سیستم بانکی کم تر انعطاف پذیر، کم تر انعطاف پذیر و رو به رشد است
[ترجمه گوگل]اما خطر این است که جریان اخیر دارایی های بانکی داخلی به یک سیستم بانکی کمتر کارآمد و کمتر قابل انعطاف تبدیل شود و در حال رشد است