1. he attacked materialism with passion
او با شورمندی به ماده گرایی حمله کرد.
2. a vigorous enemy of materialism
دشمن سرسخت ماده گرایی
3. plato's idealism and aristotle's materialism
پنداره گرایی افلاطون و ماده گرایی ارسطو
4. my quarrel with the critics was partly due to their materialism
ستیز من با هنرسنجان تا اندازه ای مربوط به ماده گرایی آنها بود.
5. Idealism is opposite to / from materialism.
[ترجمه ترگمان]Idealism مخالف با \/ از مادی گرایی است
[ترجمه گوگل]ایده آلیسم مخالف / از ماتریالیسم است
6. Our civilization remains enslaved to materialism.
[ترجمه ترگمان]تمدن ما همچنان اسیر مادی گرایی است
[ترجمه گوگل]تمدن ما همچنان به ماتریالیسم تحمیل شده است
7. Materialism represents the triumph of theory over experience.
[ترجمه ترگمان]مادی گرایی نشان دهنده پیروزی تئوری بر سر تجربه است
[ترجمه گوگل]ماتریالیسم نشان دهنده پیروزی از نظریه بیش از تجربه است
8. But during the Eighties, when materialism and malfeasance predominated, the electorate suffered guilt pains.
[ترجمه ترگمان]اما در دوران Eighties، هنگامی که ماده گرایی و malfeasance فزونی می گرفت، حوزه انتخابیه دچار عذاب وجدان شده بود
[ترجمه گوگل]اما در طی دهه هشتاد، زمانی که ماتریالیسم و سوءاستفاده غالب بود، رای دهندگان دچار گناه شد
9. It is old-style materialism writ large.
[ترجمه ترگمان]این مادی گرایی سبک قدیمی است که بزرگ است
[ترجمه گوگل]این ماتریالیسم قدیمی است که بزرگ است
10. In general, what the theory of dialectic materialism states is that every society is structured around its material basis of production.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، چیزی که نظریه دیالکتیک گرایی بیان می کند این است که هر جامعه حول محور مادی تولید بنا شده است
[ترجمه گوگل]به طور کلی، تئوری ماتریالیسم دیالکتیک بیانگر آن است که هر جامعه بر مبنای مواد مادی تولید قرار گرفته است
11. Plato would probably have puked at Williams' seeming materialism.
[ترجمه ترگمان]افلاطون احتمالا puked در materialism به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]احتمالا افلاطون در ماتریالیسم ظاهری ویلیامز قرار دارد
12. They were accused of materialism, wanting designer clothes instead of babies.
[ترجمه ترگمان]آن ها به مادی گرایی متهم شده اند، که به جای بچه ها لباس طراح می خواهند
[ترجمه گوگل]آنها به ماتریالیسم متهم شدند و لباس های طراح به جای نوزادان بودند
13. This materialism also means that the traditional tyrants, the parents-in-law, are being increasingly regarded by married couples as burdens.
[ترجمه ترگمان]این مادی گرایی همچنین به این معنی است که the سنتی، یعنی پدر و مادر، به طور فزاینده ای توسط زوج های متاهل به عنوان بار مسئولیت در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]این ماتریالیسم همچنین به معنی آن است که سارقین سنتی، والدین، به طور فزاینده ای از نظر زوج های متاهل به عنوان وظیفه شناخته می شوند
14. We live in a time of crass materialism.
[ترجمه ترگمان]ما تو یه زمان of crass زندگی می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در زمان ماتریالیسم عظیم زندگی می کنیم