کلمه جو
صفحه اصلی

redemptive


معنی : باز خریدنی، رستگاری بخش
معانی دیگر : رستگارگر، رستگار کننده، رهایی بخش، نجات بخش

انگلیسی به فارسی

رستگاری بخش، باز خریدنی


رستگاری، رستگاری بخش، باز خریدنی


انگلیسی به انگلیسی

• settling a debt through payment; regaining through payment; converting an item into its cash value; delivering from sin or evil; fulfilling, carrying out; making amends
in christianity, something that is redemptive leads to freedom from the consequences of sin and evil; a formal word.

مترادف و متضاد

باز خریدنی (صفت)
redeemable, redemptive

رستگاری بخش (صفت)
redemptive, redemptory

جملات نمونه

1. As mine was a redemptive story about fair hair, hers was one about straight hair.
[ترجمه ج.عمادی] چون داستان من، داستانی رهایی بخش درباره موهای جوگندمی بود، داستان او، داستانی در باره موهای صاف بود.
[ترجمه ترگمان]همان طور که مال من داستان رستگاری در مورد موهای بور بود، موهای او یکی در مورد موهای صاف بود
[ترجمه گوگل]همانطور که من یک داستان رستگاری در مورد موی عادلانه بود، او در مورد موهای راست بود

2. In this answer is expressed all that is redemptive about life and love.
[ترجمه ترگمان]در این پاسخ، همه آنچه درباره زندگی و عشق است، بیان شده است
[ترجمه گوگل]در این پاسخ تمام آنچه که در مورد زندگی و عشق رستگاری است بیان شده است

3. He doesn't have any of those potentially redemptive qualities.
[ترجمه ترگمان]او هیچ کدام از این ویژگی های بالقوه را ندارد
[ترجمه گوگل]او هیچ کدام از این ویژگی های بالقوه رستگاری ندارد

4. Fund company collection base civilian buy fund, redemptive the poundage when.
[ترجمه ترگمان]جمع آوری پول برای خرید یک صندوق بیمه غیر نظامی از سوی شرکت صندوق بین المللی پول در سال ۲۰۱۰
[ترجمه گوگل]صندوق شرکت مجموعه پایه ملکی خرید صندوق، رستگاری پوند زمانی که

5. Redemptive History sees the resurrection of Christ as incarnate – his genuine humanity, Adamic character as last Adam.
[ترجمه ترگمان]تاریخ رستاخیز مسیح رستاخیز مسیح را تجسم می بخشد - انسانیت حقیقی، شخصیت Adamic
[ترجمه گوگل]تاریخ رستگار می بیند که قیام مسیح به عنوان تجدید حیات - بشری واقعی او، شخصیت آدمی به عنوان آخرین آدم است

6. Oh, but this is a redemptive love.
[ترجمه ترگمان] اوه، اما این یه عشق رستگاری is
[ترجمه گوگل]اوه، اما این یک عشق رستگاری است

7. Additional, venture capital investor adds redemptive provision increasingly in investing a clause.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر آن، سرمایه گذاران سرمایه سرمایه گذاری خطرپذیر به طور فزاینده ای در سرمایه گذاری یک بند به طور فزاینده ای این شرط را اضافه می کنند
[ترجمه گوگل]سرمایه گذار اضافی، سرمایه گذاری سرمایه، به طور فزاینده ای در زمینه سرمایه گذاری در یک بند اضافه می کند

8. He scrawled several pages in his journal - without the usual reward of redemptive ease.
[ترجمه ترگمان]او چندین صفحه را در دفتر خاطراتش نوشت - بدون پاداش معمولی بخش رستگاری
[ترجمه گوگل]او چندین صفحه را در مجله خود فروخت - بدون پاداش معمولی به راحتی بازپرداخت

9. She has never looked more luminous, and her screen presence has never been more commanding: a seductive and redemptive intelligence.
[ترجمه ترگمان]او هرگز درخشان تر به نظر نمی رسید، و حضور پرده او هرگز مافوق قدرت نبود: یک هوش اغوا کننده و رستگاری
[ترجمه گوگل]او هرگز بیشتر درخشان نبوده و حضور وی در صفحه نمایش هرگز فراتر از هوش مصنوعی و گمراه کننده نبوده است

10. We understand how great he is because of his redemptive work.
[ترجمه ترگمان]ما درک می کنیم که اون به خاطر کار redemptive چقدر خوبه
[ترجمه گوگل]ما درک می کنیم که چقدر عالی است به خاطر کار رستگاری او

11. Sold his clothes, the Qian Ke that changes is redemptive a plantation is adscititious two watch.
[ترجمه ترگمان]فروخته شدن لباس هایش، the Qian که عوض کردن یک مزرعه در یک مزرعه است ساعت دو ساعت است
[ترجمه گوگل]لباس های خود را فروخت، کیان کی که تغییرات است رستگاری است کشت و زرع دو ساعت تماشا

12. Continue to work with the faith that honor in suffering is redemptive.
[ترجمه ترگمان]به کار با ایمان ادامه دهید که شرافت در رنج و درد غیرقابل تحمل است
[ترجمه گوگل]ادامه کار با ایمان که افتخار در رنج است رستگاری است

13. Continue to work with the faith that unearned suffering is redemptive.
[ترجمه ترگمان]به کار با ایمان ادامه دهید که در حال رنج بردن از جرم است
[ترجمه گوگل]ادامه دادن به کار با ایمان است که رنج ناخوشایند رستگاری است

14. Because color did not match good, be so, each does things in his own way, desultorily, beautiful money instead is redemptive ugly, redemptive disappointed.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که رنگ مطابقت خوبی ندارد، به این ترتیب هر کدام از این کارها به روش خودش، desultorily، و پول زیبا به جای آنکه زشت و نومید کننده باشد، انجام می دهد
[ترجمه گوگل]از آنجایی که رنگ هم خوب نیست، هرچند که چیزها به شیوه ی خود، به طرز ناخوشایند، پول زیبا، به جای آن تخریب زشت، رستگاری ناامید می شود

پیشنهاد کاربران

رهایی بخشی


کلمات دیگر: