کلمه جو
صفحه اصلی

rehearse


معنی : گفتن، تمرین کردن، تکرار کردن
معانی دیگر : باز گفتن، واگویی کردن، بازگویی کردن، برشمردن، (دقیقا) شرح دادن، (به ترتیب) گفتن، (نمایش یا کنسرت و غیره) تمرین کردن، تمرین دادن، (با تمرین) آموزاندن

انگلیسی به فارسی

تمرین کنید، گفتن، تمرین کردن، تکرار کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rehearses, rehearsing, rehearsed
(1) تعریف: to practice (a speech, play, musical composition, or the like) in order to make perfect for presentation.
مترادف: practice
مشابه: drill, exercise, prepare

- We need to rehearse the third act again.
[ترجمه sepehr] ما باید دوباره حرکت سوم رو تمرین کنیم
[ترجمه P.M] ما باید دوباره تمرین سوم را انجام دهیم
[ترجمه GOOGLE] ما باید مرحله سوم را دوباره تمرین کنیم
[ترجمه ترگمان] باید دوباره تمرین سوم رو تمرین کنیم
[ترجمه گوگل] ما باید دوباره اقدام سوم را انجام دهیم

(2) تعریف: to repeat (an action) or drill (an actor or other performer) in order to make perfect.
مترادف: drill, practice
مشابه: exercise, recite

- The choreographer is rehearsing the dancers.
[ترجمه امیر سالار] مربی رقص داره با رقاص ها تمرین میکنه.
[ترجمه ترگمان] مربی رقص داره رقاص ها رو تمرین می کنه
[ترجمه گوگل] طراح رقصنده در حال تمرین است

(3) تعریف: to recite or recount (troubles, excuses, or the like).
مترادف: enumerate, recite, recount
مشابه: describe, relate, tell

- I'm tired of hearing him rehearse his troubles.
[ترجمه ترگمان] از شنیدن حرف های او خسته شدم
[ترجمه گوگل] من خسته ام از شنیدن او مشکلات خود را تمرین
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: rehearsed (adj.), rehearser (n.)
• : تعریف: to take part in a rehearsal.
مشابه: drill, practice

- The kids will be rehearsing for the school play all week.
[ترجمه ترگمان] بچه ها تمام هفته برای تمرین مدرسه تمرین می کنند
[ترجمه گوگل] بچه ها برای هفته مدرسه بازی می کنند

• drill, practice an action repeatedly in order to perfect it
when people rehearse a play, dance, or piece of music, they practise it in preparation for a public performance.

مترادف و متضاد

گفتن (فعل)
utter, declare, relate, tell, inform, say, adduce, tongue, mouth, observe, cite, intimate, bubble, rehearse

تمرین کردن (فعل)
practice, exercise, drill, rehearse, woodshed, practise

تکرار کردن (فعل)
reiterate, repeat, replicate, reduplicate, rehearse, frequent, iterate, ingeminate, renew

prepare for performance


Synonyms: act, depict, describe, do over, drill, dry run, experiment, go over, go through, hold a reading, hone, iterate, learn one’s part, narrate, practice, ready, recapitulate, recite, recount, reenact, reiterate, relate, repeat, review, run lines, run through, study, take from the top, tell, test, train, try out, tune up, walk through, warm up, work out


Antonyms: go cold turkey


جملات نمونه

1. before the night of the play's opening, we must rehearse it three more times
قبل از شب آغاز نمایش باید سه بار دیگر آن را تمرین کنیم.

2. I think we need to rehearse the first scene again.
[ترجمه ستایش سربندی] فکر کنم باید دوباره سکانس اول رو تمرین کنیم
[ترجمه پارسا محمد پور نامی] من فکر میکنم که ما بایدصحنه اول رو دوباره تمرین کنیم
[ترجمه ترجمه REYHANEH JAFARI] من فکر میکنم لازم است که ما سکانس اول را دوباره مرور کنیم
[ترجمه Kosar.Asadi] فک کنم ما نیاز داریم سکانس اول رو دوباره تمرین کنیم.
[ترجمه Melika] فکر کنم نیاز به تمرین دوباره سکانس اول هست
[ترجمه www] من فکر می کنم نیاز داریم سکانس اول رو تمرین کنیم
[ترجمه genocide] من فکر میکنمک که سکانس اول رو باید دوباره تمرین کنیم
[ترجمه 🎈sadaty 🎈] من فکر میکنم ما نیاز به تمرین دوباره ی سکانس اول داریم
[ترجمه ℳ�Ħ�Ї∃Ħ] من فکر میکنم ما نیاز داریم سکانس اول را دوباره مرور کنیم
[ترجمه ترگمان]فکر کنم باید دوباره صحنه اول رو تمرین کنیم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که ما مجددا صحنه را دوباره تمرین می کنیم

3. We continued to rehearse/continued rehearsing the chorus after the break.
[ترجمه ترگمان]ما به تمرین ادامه دادیم و بعد از تعطیلات، آواز دسته جمعی را تمرین کردیم
[ترجمه گوگل]ما بعد از تعطیلات ادامه دادیم و تمرین را ادامه دادیم

4. Anticipate any tough questions and rehearse your answers.
[ترجمه ترگمان]هر گونه سوال سختی را تکرار کنید و پاسخ های خود را تمرین کنید
[ترجمه گوگل]پیش بینی هر گونه سوالات سخت و پاسخ های خود را تمرین کنید

5. Good gymnasts rehearse their moves mentally before a competition.
[ترجمه ترگمان]gymnasts خوب تمرین خود را قبل از مسابقه تمرین می کنند
[ترجمه گوگل]ژیمناستهای خوب قبل از رقابت، حرکات ذهنی خود را تمرین می کنند

6. We encouraged them to rehearse what they were going to say.
[ترجمه ترگمان]ما آن ها را تشویق کردیم تا آنچه را که می خواهند بگویند تمرین کنند
[ترجمه گوگل]ما آنها را تشویق کردیم تا آنچه را که می خواستیم بیان کنیم

7. We were given only two weeks to rehearse.
[ترجمه ...] ما برای تمریت تنها 3 هفته وقت داشتیم.
[ترجمه ترگمان]فقط برای تمرین فقط دو هفته وقت داشتیم
[ترجمه گوگل]ما تنها دو هفته به تمرین پرداختیم

8. The actors began to rehearse a few scenes.
[ترجمه ترگمان]بازیگران شروع به تمرین چند صحنه کردند
[ترجمه گوگل]بازیگران شروع به تکرار چند صحنه کردند

9. We had no time to rehearse for the play.
[ترجمه ترگمان]ما زمانی برای تمرین برای نمایش نداشتیم
[ترجمه گوگل]ما زمان زیادی برای بازی کردن نداشتیم

10. Rehearse and role-play the interview with a friend beforehand.
[ترجمه داتون] زمانی برای تمرین بازی نداشتیم
[ترجمه ترگمان]نقش و نقش بازی را قبلا با یکی از دوستان بازی کنید
[ترجمه گوگل]بازنگری و نقش مصاحبه با یک دوست قبل از آن

11. We had scant time to rehearse.
[ترجمه مینا] ما برای تمرین وقت کمی داشتیم
[ترجمه ناشناس] ما برای تمرین وقت کم داشتیم
[ترجمه ترگمان]وقت کمی برای تمرین داشتیم
[ترجمه گوگل]ما وقت کم تری برای تمرین داشتیم

12. The director made us rehearse the opening scenes over and over.
[ترجمه ترگمان]کارگردان ما را وادار کرد تا صحنه های آغازین را بارها و بارها تمرین کنیم
[ترجمه گوگل]این کار ما را مجبور کرد صحنه های باز را دوباره و دوباره ادامه دهد

13. I eat in my room, and usually I rehearse with the cast.
[ترجمه ترگمان]در اتاقم غذا می خورم و معمولا با گچ تمرین می کنم
[ترجمه گوگل]من در اتاقم غذا می خورم، و معمولا با بازیگران تمرین می کنم

14. Mind, I did rehearse the walk-on, which is quite critical.
[ترجمه ترگمان]توجه کنید، من تمرین پیاده روی را تمرین کردم، که کاملا مهم است
[ترجمه گوگل]ذهنم این است که قدم زدن را اصلاح می کنم، که کاملا بحرانی است

The events are rehearsed in most Irish histories.

این رویدادها در اکثر منابع تاریخی ایرلند بازگویی می‌شود.


The advertisement rehearsed the many products of our company.

آن آگهی محصولات متعدد شرکت ما را به تفصیل شرح داد.


Before the night of the play's opening, we must rehearse it three more times.

قبل از شب آغاز نمایش باید سه بار دیگر آن را تمرین کنیم.


She spent the whole afternoon rehearsing her speech.

تمام بعدازظهر را صرف تمرین نطق خود کرد.


He rehearses the orchestra three times a week.

هفته‌ای سه‌ بار به ارکستر تمرین می‌دهد.


پیشنهاد کاربران

بسیار تکرار کردن

تکرار کردن بسیار


تکرار کردن، گفتن، بیان کردن، تکرار کردن

ورزش کردن

گفتن ، تمرین کردن ، تکرار کردن

Practice for a performance

Rehearse means practice for a performance

تمرین کردن، تعلیم دادن، آماده کردن، بازگفتن، مرور کردن

تمرین کردن

تمرین برای اجرا ( کلاس زبان )
means practice for a performance
( performance ( makes a video

گفتن ، تمرین کردن

تمرین کردن مجدد

بازگو کردن

گفتن

تکرار کردن
تمرین


نشان دادن اهمیت موضوع یا نکته با تکرار بسیار

rehearsed means practice for performers


rehearsed means practice for a performance inدوستان معنی در کتاب کانون زبان ایران 👆🏼👆🏼👆🏼

تکرار کردن.
خیلی خوبه برنامه و من خیلی دوستش دارم

practice before a performance

تکرار و تمرین


کلمات دیگر: