1. It is the security numen of home and house, apartment, factory and office.
[ترجمه ترگمان]این خانه، مقر امنیتی خانه و خانه، آپارتمان، کارخانه و دفتر است
[ترجمه گوگل]این امنیت خانه و خانه، آپارتمان، کارخانه و دفتر است
2. Of or relating to or characteristic of a numen .
[ترجمه ترگمان]یا مربوط به مشخصه یا مشخصه یک numen
[ترجمه گوگل]از یا مربوط به یا مشخصه یک numen
3. It showed the creator numen, one may call it an ego, a society in miniature.
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که خالق numen، کسی که می تواند آن را \"نفس\" و یک جامعه در مینیاتور بنامد
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد خالق خالق، یکی ممکن است آن را یک خود، جامعه در مینیاتوری نامیده می شود
4. "Fish Numen" Two people, abandoned platform, rusted rails, where is this place?
[ترجمه ترگمان]ماهی \"numen\" دو نفر، پلتفرم های زنگ زده، ریل زنگ زده، که این مکان است؟
[ترجمه گوگل]'ماهی Numen' دو نفر، پلت فرم رها شده، ریل زنگ زده، جایی که این محل؟
5. Numen tell me that I am a straight man.
[ترجمه ترگمان]لطفا به من بگویید که من آدم درستی هستم
[ترجمه گوگل]Numen به من بگو که من یک مرد مستقل هستم
6. "Watch Numen", the network video surveillance platform, is tested using the improved test method to verify important technical parameters.
[ترجمه ترگمان]\"مراقب numen\"، پلت فرم نظارت ویدیویی شبکه، با استفاده از روش تست بهبود یافته برای تایید پارامترهای فنی مهم تست شده است
[ترجمه گوگل]'سازمان دیده بان Numen'، پلت فرم نظارت تصویری شبکه، با استفاده از روش تست بهبود یافته برای بررسی پارامترهای فنی مهم مورد آزمایش قرار گرفته است
7. Of or relating to a numen; supernatural.
[ترجمه ترگمان] یا مربوط به وجود الهی هستش فوق طبیعی
[ترجمه گوگل]از یا مربوط به numen؛ فوقالعاده
8. Even if we think of the moon as only a stone, we shall find its very stoniness potentially a numen.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر ما به ماه به عنوان یک سنگ فکر کنیم، آن را بطور بالقوه a خواهیم یافت
[ترجمه گوگل]حتی اگر ما به عنوان یک سنگ فقط ماه را در نظر بگیریم، ما آنقدر سنگسار را به طور بالقوه خواهیم دید
9. From Huangguoshu chute to Guanling, Rose of BuYi folk bet with Rain's numen race.
[ترجمه ترگمان]از chute Huangguoshu تا Guanling، رز قوم BuYi با وجود الهی رین شرط بسته بود
[ترجمه گوگل]از Huangguoshu چوبه تا Guanling، رز از مردم BuYi شرط بندی با نژاد numing باران
10. "World of Warcraft" is now welcoming his fifth birthday, while it was only a game in which enables the players reincarnate themselves into warlock, warrior, orcish and numen any longer.
[ترجمه ترگمان]\"World of Warcraft\" در حال حاضر به پنجمین سالگرد تولد او خوش آمد می گوید، در حالی که تنها یک بازی بود که بازیکنان را قادر می سازد خودشان را به warlock، جنگجو، orcish و numen تبدیل کنند
[ترجمه گوگل]'World of Warcraft' اکنون از پنجاهمین سالگرد تولد خود استقبال می کند، در حالی که این تنها یک بازی بود که بازیکنان را قادر می سازد تا خود را به عنوان شاهزاده جنگجو، جنگجو، ارکیو و نینتای دیگر تبدیل کنند
11. When we are suffered and hurted, mother is our numen. Also she is the best doctor who can charm away our suffering and hurted spirit.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ما رنج می بریم و hurted، مادر numen ماست هم چنین او بهترین پزشک است که می تواند رنج روحی و روحی ما را افسون کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما رنج می بریم و به آن آسیب می رسانیم، مادر است همچنین او بهترین دکتر است که می تواند رنج هایمان را تحمل کند و روحیه را تحمل کند
12. Zhang Kangkang is a pioneer in her times, and a numen of spirit homeland as well.
[ترجمه ترگمان]ژانگ Kangkang یک پیشگام در دوران او و a سرزمین روح نیز می باشد
[ترجمه گوگل]ژانگ Kangkang پیشگام در اوقات او، و خام از روح ملی نیز هست
13. Interest, a psychologic proclivity with consciousness trait, also serves as a numen for young children to acquire extraneous information and to explore the veiled things in the world.
[ترجمه ترگمان]علاقه، a psychologic با ویژگی آگاهی، هم چنین به عنوان a برای کودکان جوان برای به دست آوردن اطلاعات جدید و کشف چیزهای پنهان در دنیا عمل می کند
[ترجمه گوگل]علاقمندی، تمایل روانشناختی به ویژگی آگاهی، همچنین به مثابه یک محرک برای کودکان جوان برای به دست آوردن اطلاعات غیرقانونی و کشف چیزهای پوشیده در جهان است
14. Zhang Kangkang a pioneer in her times, and a numen of spirit homeland as well.
[ترجمه ترگمان]ژانگ یک پیشگام در دوران خود و a سرزمین روح نیز بود
[ترجمه گوگل]ژانگ Kangkang یکی از پیشگامان در اوقات او، و niken از روح میهن و همچنین