کلمه جو
صفحه اصلی

penitentiary


معنی : ندامتگاه، بازداشتگاه یا زندان مجرمین، ندامتی، دار التادیب
معانی دیگر : وابسته به پشیمانی، توبه آمیز، ندامت کارانه، هود آمیز، پتت آمیز، زندان

انگلیسی به فارسی

ندامتگاه، ندامتی، دار التادیب، بازداشتگاه یازندان مجرمین


مجازات، ندامتگاه، بازداشتگاه یا زندان مجرمین، ندامتی، دار التادیب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: penitentiaries
• : تعریف: a prison, esp. one operating under federal or state authority.
مشابه: stir
صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or relating to an offense that is punishable by a prison sentence.

- a penitentiary crime
[ترجمه ترگمان] یه جنایت ندامتگاه
[ترجمه گوگل] یک جرم مجازات

(2) تعریف: of, relating to, or used for punishment, imprisonment, or rehabilitation of criminals.

(3) تعریف: showing repentance; penitent.

- penitentiary actions
[ترجمه ترگمان] اقدامات زندان
[ترجمه گوگل] اقدامات زندان

• jail, prison
of returning to one's faith; dealing with the reform of prisoners
a penitentiary is a prison; used in american english.

مترادف و متضاد

ندامتگاه (اسم)
penitentiary

بازداشتگاه یا زندان مجرمین (اسم)
penitentiary

ندامتی (اسم)
penitentiary

دار التادیب (صفت)
penitentiary

jail


Synonyms: big house, campus, can, college, cooler, correctional institution, inside, joint, lockup, pen, penal institution, prison, reformatory, slammer, stockade


جملات نمونه

1. he seems to be a candidate for the penitentiary
چنین پیداست که روزی سر و کارش به ندامتگاه خواهد افتاد.

2. If forced to choose between the penitentiary and the White House for four years, I would say the penitentiary, thank you.
[ترجمه آرزو] اگر من مجبور به انتخاب بین زندان و کاخ سفید برای چهار سال باشم می گویم زندان متشکرم.
[ترجمه ترگمان]اگر قرار بود چهار سال بین زندان و کاخ سفید انتخاب شود، از شما متشکرم
[ترجمه گوگل]اگر من مجاز به انتخاب بین زندان و کاخ سفید برای چهار سال هستم، می گویم این زندان، از شما سپاسگزارم

3. Such places are the antechamber to the penitentiary.
[ترجمه ترگمان]این جا، اتاق انتظار زندان است
[ترجمه گوگل]چنین مکان هایی در محوطه زندان قرار دارند

4. If Kili is a penitentiary, Bikini is the penthouse suite.
[ترجمه ترگمان]اگه \"kili\" زندان - ه، \"Bikini\" یه پنت هاوس - ه
[ترجمه گوگل]اگر کیلی یک زندان است، بیکینی مجموعه پنت هاوس است

5. The turn-off for the penitentiary appears too suddenly out of flat scrub.
[ترجمه ترگمان]بازگشت به زندان ناگهان خیلی ناگهانی به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]خاموش کردن مجازات به نظر می رسد بیش از حد ناگهانی از اسکراب مسطح

6. When I arrived back from the penitentiary, Gloria was in my room asleep.
[ترجمه ترگمان]وقتی از زندان برگشتم، گلوریا تو اتاق من خوابیده بود
[ترجمه گوگل]وقتی من از زندان برگشتم، گلوریا در اتاق من خوابید

7. The murderer served 10 years at the penitentiary in Stillwater.
[ترجمه ترگمان]قاتل به ۱۰ سال زندان در penitentiary خدمت کرد
[ترجمه گوگل]قاتل 10 سال در زندان Stillwater خدمت کرده است

8. Are we running a penitentiary, or are we running a hotel?
[ترجمه ترگمان]ما داریم از زندان فرار می کنیم یا داریم یه هتل رو اداره می کنیم؟
[ترجمه گوگل]آیا ما مجازات زندان را اجرا می کنیم یا هتل را اداره می کنیم؟

9. I learned that in the penitentiary.
[ترجمه ترگمان]اینو تو زندان یاد گرفتم
[ترجمه گوگل]من این را در زندان یاد گرفتم

10. He helped me get out the penitentiary.
[ترجمه ترگمان]اون به من کمک کرد که از زندان بیام بیرون
[ترجمه گوگل]او به من کمک کرد تا از زندان بیرون بروم

11. Except when I was in the penitentiary.
[ترجمه ترگمان]به جز وقتی که توی زندان بودم
[ترجمه گوگل]به غیر از زمانی که من در زندان بودم

12. Willie had just spent two years in federal penitentiary.
[ترجمه ترگمان]ویلی فقط ۲ سال تو زندان فدرال بوده
[ترجمه گوگل]ویلی دو سال در زندان فدرال صرف کرده بود

13. He has been out of the penitentiary for one week and the suit is his prison issue.
[ترجمه ترگمان]یک هفته است که از زندان خارج شده است و این دادخواست مربوط به زندان وی است
[ترجمه گوگل]او برای یک هفته از زندان رفته است و پرونده زندان وی است

14. I done been in the penitentiary.
[ترجمه ترگمان]من توی زندان بودم
[ترجمه گوگل]من در زندان بوده ام

پیشنهاد کاربران

زندان مرکزی ، زندان

a public institution in which offenders against the law are confined for detention or punishment

بازداشتگاه - ندامتگاه

Prison


کلمات دیگر: