کلمه جو
صفحه اصلی

red neck


معنی : کارگر دهاتی
معانی دیگر : درجنوب اتازونی کارگر دهاتی، جواد - خز

انگلیسی به فارسی

(درجنوب اتازونی) کارگر دهاتی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (chiefly American)(informal; usu. derogatory) a poor, white, rural person.

(2) تعریف: such a person, considered to be ignorant, violent, or bigoted.

• poor uneducated farmer, uneducated country worker (derogatory)

مترادف و متضاد

کارگر دهاتی (اسم)
red neck

جملات نمونه

1. A large Texan redneck was shouting obscenities at Ali.
[ترجمه ترگمان]یک تگزاسی بزرگ تگزاسی با صدای بلند ناسزا می گفت
[ترجمه گوگل]یکی از بزرگترین تگزان قرمزک ها در حدی بود که علی را می دید

2. Behind, two redneck rock'n'roll haters with attached security tags sit broadly on the hotel hospitality sofas.
[ترجمه ترگمان]در پشت سر دو صخره redneck که دارای برچسب های امنیتی متصل هستند به طور گسترده بر روی کاناپه های hospitality هتل قرار دارند
[ترجمه گوگل]در پشت، دو نفر از راک اند رولنک، با برچسب های امنیتی متصل، به طور گسترده ای روی مبل های مهمان نوازی هتل می نشیند

3. A redneck to his roots, Johnson none the less embraced equality between colors and classes as his ticket to historical heaven.
[ترجمه ترگمان]جانسون، که به ریشه های خود معترف بود، برابری بین رنگ ها و کلاس ها را به عنوان بلیط خود برای بهشت تاریخی مورد توجه قرار نداد
[ترجمه گوگل]جندر به ریشه هایش دچار می شود، جانسون هیچ گاه برابری بین رنگ ها و کلاس ها را به عنوان بلیط خود را به آسمان تاریخی نمی پذیرد

4. Dear old redneck Atlanta is a thing of the past, no need to feel foreign here.
[ترجمه ترگمان]این مرد بیچاره پیر، آتلانتا از گذشته، نیازی نیست که احساس بیگانه بودن داشته باشد
[ترجمه گوگل]عزیزم قدیمی آتلانتا Redneck چیزی از گذشته است، بدون نیاز به احساس خارجی در اینجا

5. The faceoff with a redneck customer in Merlotte's bar ("Who ordered the hamburger with Aids?") is probably his finest moment.
[ترجمه ترگمان]faceoff با مشتری redneck در نوار Merlotte (\"چه کسی سفارش همبرگر را سفارش داد؟\" \")شاید بهترین لحظه او باشد
[ترجمه گوگل]Faceoff با مشتری redneck در نوار Merlotte ('چه کسی دستور داد همبرگر با کمک؟') احتمالا بهترین لحظه ای است

6. A redneck is someone from the countryside who lives a country lifestyle.
[ترجمه ترگمان]A یک فرد اهل حومه است که سبک زندگی کشور را زندگی می کند
[ترجمه گوگل]Redneck کسی است که از حومه شهر است که یک شیوه زندگی در کشوری زندگی می کند

7. The redneck says, "Iffin I get another ham hock, I'll kill myself. "
[ترجمه ترگمان]The می گوید: \" Iffin من یک ران دیگر سفارش می دهم، خودم را خواهم کشت \"
[ترجمه گوگل]Redneck می گوید: 'ایفین، من دیگر می روم، من خودم را می کشم '

8. Hank got beat up in a little redneck bar.
[ترجمه ترگمان] هنک \"تو بار یه بار بدبخت کتک خورد\"
[ترجمه گوگل]هانک در یک نوار قرمز کوچک خرد شد

9. I'm not a part of a redneck agenda.
[ترجمه ترگمان]من قسمتی از دستور کار redneck نیستم
[ترجمه گوگل]من بخشی از دستورالعمل Redneck نیستم

10. I said he's a redneck, R - E - D - N - E - C - K.
[ترجمه ترگمان]من گفتم او یک redneck، R - E - D - K - K - K است
[ترجمه گوگل]من گفتم او redneck است، R - E - D - N - E - C - K

11. He's a real redneck.
[ترجمه ترگمان]اون یک بزدل واقعی است
[ترجمه گوگل]او یک قربانی واقعی است

12. But it was her vocal anti-meat stance that turned the country establishment's down-home snub into redneck outrage.
[ترجمه ترگمان]اما این موضع، موضع ضد anti او بود که این کشور را به سمت پایین - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]اما این موضع ضد گوشتی وی بود که موجب برانگیختن سرزمین مهاجران در کشور شد

13. They liked the rugged frontier side of it and redneck anti-intellectualism.
[ترجمه ترگمان]آن سوی مرز ناهموار آن و redneck anti را دوست داشتند
[ترجمه گوگل]آنها مرز ناهموار آن را دوست داشتند و ضد روشنفکری را سرکوب کردند

14. The year is 196 and three civil rights activists have disappeared in a redneck town in Mississippi.
[ترجمه ترگمان]سال ۱۹۶ و سه فعال حقوق مدنی در شهر redneck در می سی سی پی ناپدید شده اند
[ترجمه گوگل]سال 196 سال است و سه فعال حقوق مدنی در یک شهر سرخس در میسیسیپی ناپدید شده اند

پیشنهاد کاربران

غیرت

روستا نشین جنوب ایالات متحده

1. دهاتی ، روستایی
2. نادان ، جاهل، کوته فکر
3. ( مجازی ) آدم بی دست و پا ، آدم ناشی

آدم دهاتی ، بیق ، بیلمَز ، عوضی ، مالِ پشت کوه ، اویارقُلی ، پشت کوهی ، کدّی ، غُربتی ، در و دهاتی ، کندستانی ، عموقلی ، جوزعلی ، نقل علی ،
پشت تاپویی ، دهستانی ، بِرا کوهی ، پِسْکِلُوُتیْ ، یاهو ، شهر ندیده ، ابن عم البلد ، کم ذات ، جنگلی



گردن کلفت تکزاسی گردن کلفت جنوبی ( جنوب آمریکا ) لات و بی سرو پا جک و جاهل یاردان قلی آدم بی تمدن وحشی غار نشین

آدم متعصب کورکورانه و کوته فکر و خرافاتی ( اصطلاح ) redneck

نقل علی
فرهنگ فارسی معین
( نَ. عَ ) ( اِ. ) ( عا. ) 1 - روستایی چشم و گوش بسته و جاهل به آداب و رسوم شهرنشینی و معاشرت . 2 - سرباز دهاتی .


کلمات دیگر: