1. nourishing food
خوراک مغذی
2. milk is nourishing drink
شیر نوشیدنی مغذی است.
3. UK organisations are not nourishing their intellectual and emotional capital.
[ترجمه ترگمان]سازمان های انگلیسی بر سرمایه معنوی و عاطفی خود تغذیه نمی کنند
[ترجمه گوگل]سازمان های انگلستان سرمایه فکری و عاطفی خود را تغذیه نمی کنند
4. He's been nourishing the hope of a trip abroad.
[ترجمه ترگمان]او به سفر خارج از کشور امید دارد
[ترجمه گوگل]او امید سفر به خارج را تأمین کرده است
5. The meals he cooked were always nourishing but never particularly appetizing.
[ترجمه ترگمان]غذاهایی که او می پخت، همیشه تغذیه نمی شدند، اما هرگز اشتها برانگیز نبودند
[ترجمه گوگل]وعده های غذایی که او طبخ کرده بود همیشه تغذیه می کرد اما هرگز به خصوص اشتها آور نبود
6. Most of these nourishing substances are in the yolk of the egg.
[ترجمه ترگمان]بیشتر این مواد مغذی در نطفه تخم هستند
[ترجمه گوگل]اکثر این مواد تغذیه ای در زرده تخم مرغ هستند
7. The result was a delicious nourishing meal, and many swore, an aphrodisiac to boot.
[ترجمه ترگمان]نتیجه آن غذای خوش مزه و خوش مزه بود و بسیاری از آن ها فحش می دادند
[ترجمه گوگل]نتیجه یک خوراک خوشمزه تغذیه بود، و بسیاری سوگند خورده بودند، یک فست فود برای بوت شدن
8. Besides, he had chosen a tasty nourishing meal which would not lie too heavily on her achingly empty stomach.
[ترجمه ترگمان]از آن گذشته، غذای خوش مزه ای را انتخاب کرده بود که به سنگینی روی شکم خالی او قرار نمی گرفت
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، او یک وعده تغذیه خوشمزه ای را انتخاب کرده بود که بیش از حد به شدت در معده خالی خالی خود قرار نمی گرفت
9. A simple chicken soup is both nourishing and delicious.
[ترجمه ترگمان]سوپ مرغ ساده هر دو مقوی و خوش مزه است
[ترجمه گوگل]یک سوپ مرغ ساده هر دو تغذیه کننده و خوشمزه است
10. Preparing good nourishing family meals was a challenge with eight mouths to feed.
[ترجمه ترگمان]آماده کردن غذاهای مناسب برای خانواده، برای تغذیه با هشت دهان به چالش کشیده می شد
[ترجمه گوگل]آماده سازی تغذیه سالم تغذیه ای سالم بود که هشت دهه برای تغذیه بود
11. How can I feed her nourishing food when she will eat nothing?
[ترجمه Zari] چطور میتونم بهش غذای مقوی بدم وقتی اون هیچی نمیخوره؟
[ترجمه ترگمان]چه طور می توانم غذای مقوی به او بدهم که او چیزی بخورد؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم غذای تغذیه ای آن را بخورم وقتی که چیزی نمی خورم؟
12. Lamb chops were both nourishing and cheap.
[ترجمه ترگمان]تکه های گوشت گوسفند، هر دو مقوی و ارزان بودند
[ترجمه گوگل]گوشت بره هر دو تغذیه و ارزان بود
13. Call a doctor or nurse. Give them warm nourishing drinks.
[ترجمه ترگمان]زنگ بزن دکتر یا پرستار به آن ها نوشیدنی گرم و مقوی بدهید
[ترجمه گوگل]با یک پزشک یا پرستار تماس بگیرید آنها نوشیدنی های تغذیه ای گرم را به آنها بدهید
14. These problems demand intensive treatment - moisturising and nourishing but at the same time non-oily.
[ترجمه ترگمان]این مشکلات نیازمند درمان فشرده هستند - moisturising و تغذیه اما در عین حال فاقد چربی هستند
[ترجمه گوگل]این مشکلات نیاز به درمان شدید - مرطوب کننده و تغذیه، اما در عین حال غیر روغن زده
15. There are five gentle shampoos and six nourishing conditioners which leave your hair soft, manageable and in peak condition.
[ترجمه ترگمان]پنج پاک کننده نرم و شش conditioners تغذیه وجود دارد که موهای خود را نرم، قابل مدیریت و در شرایط پیک رها می کنند
[ترجمه گوگل]پنج شامپو ملایم و شش کاندیشنر تغذیه کننده وجود دارد که موهایتان را نرم و قابل کنترل و در حالت پیک می کند